1. rock the baby in he cradle
بچه را در گهواره اش بجنبان.
2. rock a baby to sleep
با تکان دادن بچه را خواب کردن
3. rock the boat
(عامیانه) وضع موجود را به هم زدن،دردسر ایجاد کردن
4. rock the boat
وضع را به هم زدن،اغتشاش ایجاد کردن
5. ancient rock drawings of amazing perfection and complexity
نقاشی های باستانی بر روی سنگ که از نظر خوبی و پیچیدگی شگفت انگیز است
6. beautiful rock formations in underground caves
اشکال زیبای سنگ در غارهای زیرزمینی
7. crushed rock
سنگ خرد شده
8. eruptive rock
سنگ آتشفشانی
9. foliaceous rock formations
ساختارهای سنگی برگ برگ
10. inferior rock strata
لایه های زیرین سنگی
11. massive rock formations
ریختارهای سنگی هم ساخت
12. pervious rock
سنگ نفوذپذیر
13. table rock
تخت سنگ،تخته سنگ
14. a jagged rock
صخره ی پر تیز گوشه
15. a stratified rock
سنگ مطبق
16. a tabular rock
یک صخره ی تخت
17. the porous rock drank water like a sponge
سنگ خلل و فرج دار مثل اسفنج آب جذب می کرد.
18. between a rock and a hard place
(عامیانه) در مخمصه،در تنگنا،دارای دو گزینش که هر دو بد هستند،بین بد و بدتر
19. contemporary youth and rock groove together
موسیقی راک و نسل جوان با هم تجانس دارند.
20. justice is the rock on which our society rests
عدالت صخره ای است که جامعه ی ما بر آن مستقر شده است.
21. volcanoes shooting molten rock into the air
آتش فشان هایی که سنگ گداخته به هوا پرتاب می کنند
22. cut from the living rock
بریده شده از سنگ معدن
23. he climbed up the rock using some jutting parts as holds
او از برجستگی های سنگ به عنوان دستگیره استفاده کرد و از صخره بالا رفت.
24. he picked up a rock and was about to launch it
او سنگی را برداشت و می خواست آن را بیندازد.
25. i levered the big rock into position
با اهرم سنگ بزرگ را در جای خود قرار دادم.
26. she fell off the rock and plunged into the river
از صخره پرت شد و در رود افتاد.
27. she slipped off the rock and fell into the drink
از روی سنگ لغزید و افتاد توی آب.
28. the lord is my rock and my fortress
(انجیل) خداوند پشت و پناه و دژ من است.
29. the ship struck a rock
کشتی به سنگ خورد.
30. as solid as a rock
بسیار قوی هیکل،کوه پیکر،بسیار محکم
31. a mad person throws a rock in a well which a hundred sane people can't take out
یک دیوانه سنگی را در چاه می اندازد که صد عاقل نمی توانند در بیاورند.
32. an accessory mineral in a rock
فلز به مقدار کم در سنگ
33. his foot caught in a rock and he pitched forward
پایش به سنگ گرفت و پرت شد به جلو.
34. the projection of a big rock from the bed of the river
بیرون زدگی صخره ای بزرگ از بستر رودخانه
35. upward pressure has domed the rock surface
فشار به سوی بالا سطح صخره را گنبدسان کرده است.
36. a cataract that rasps away the rock
آبشاری که صخره را می ساید
37. a large recess in the steep rock
شکافی بزرگ در صخره ی پرشیب
38. the column rests on a large rock
ستون روی یک سنگ بزرگ قرار دارد.
39. the well flows from a granite rock
چشمه از یک سنگ خارا بیرون می جوشد.
40. a clear stream was islanding a black rock
جویبار شفافی که صخره ی سیاهی را به صورت جزیره درآورده بود
41. a cool spring wells out of the rock
یک چشمه ی خنک از سنگ می جوشد.
42. he spent hours scanning each vein of rock for a sign of gold
او ساعت ها با دقت به هریک از رگه های سنگ ها نگاه می کرد تا اثری از طلا به دست آورد.
43. the beat of the waves on the rock
خوردن امواج به صخره
44. the tunnel was hewn out of solid rock
از میان سنگ یک پارچه تونل را کندند.
45. he lay on the bed inert as a rock
او همچون سنگ بی حرکت در بستر خوابیده بود.
46. he nailed me in the head with a rock
با سنگ زد توی سرم.
47. the gases found vent through fissures in the rock
گازها از طریق درزهای صخره خارج می شد.
48. we had difficulty getting any purchase on the steep rock
در پیدا کردن جاپا بر آن صخره ی پر شیب دچار اشکال شدیم.
49. the fin spring gushes from a rift in a huge rock
چشمه ی فین (در کاشان) از یک شکاف در یک صخره ی عظیم بیرون می جوشد.
50. they were lobbing hand grenades at us from the other side of the rock
آنها از آن طرف صخره نارنجک به سوی ما به هوا می فرستادند.