1. flank echelon
پله دیس جناح
2. our left flank was dangerously exposed to an enemy attack
جناح چپ ما به طور خطرناکی در معرض حمله ی دشمن بود.
3. the enemy has infiltrated the right flank and rear of our army
دشمن در جناح راست و عقب قشون ما رخنه کرده است.
4. the brunt of the attack was concentrated on the left flank of the front
لبه ی تیز حمله در جناح چپ جبهه متمرکز شده بود.
5. He put his hand on the dog's flank.
[ترجمه ترگمان]دستش را به پهلوی سگ گذاشت
[ترجمه گوگل]او دست خود را بر روی سمت سگ گذاشت
6. We were attacked on our left flank.
[ترجمه ترگمان]به جناح چپ ما حمله کردن
[ترجمه گوگل]ما در سمت چپ ما مورد حمله قرار گرفتیم
7. He dug his spurs into the horse's flank and cantered off.
[ترجمه ترگمان]مهمیز خود را در پهلوی اسب فرو کرد و به تاخت دور شد
[ترجمه گوگل]او اسپورهای خود را به سمت اسب وحشیانه کشاند
8. Our orders are to attack their left flank.
[ترجمه ترگمان]دستور ما حمله به جناح چپ است
[ترجمه گوگل]سفارشات ما برای حمله به سمت چپ آنهاست
9. They decided to attack their enemy's southern flank.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتند به جناح جنوبی دشمن حمله کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند به سمت جنوب دشمن حمله کنند
10. The sun lit up the western flank of the hill.
[ترجمه ترگمان]خورشید جناح غربی تپه را روشن کرد
[ترجمه گوگل]خورشید قرمزهای غربی تپه را روشن کرد
11. The army was attacked on the left flank.
[ترجمه ترگمان]ارتش جناح چپ مورد حمله قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]ارتش در سمت چپ مورد حمله قرار گرفت
12. Their centre made a dash down the right flank.
[ترجمه ترگمان]centre از جناح راست به پایین سرازیر شدند
[ترجمه گوگل]مرکز آنها یک پیمانه را در سمت راست قرار داد
13. They continued along the flank of the mountain.
[ترجمه ترگمان]در کنار کوه ادامه دادند
[ترجمه گوگل]آنها در کنار جزیره کوه ادامه داشتند
14. They turned the right flank of the enemy troop.
[ترجمه ترگمان]سربازان جناح راست گروه دشمن را برگرداندند
[ترجمه گوگل]آنها سمت راست پیکار دشمن را عوض کردند
15. The rider dug his spurs into the horse's flank.
[ترجمه ترگمان]سوار مهمیز خود را در پهلوی اسب فرو کرد
[ترجمه گوگل]سوار سوار خود را به سمت اسب می اندازد
16. Bookcases flank the bed.
[ترجمه ترگمان]پهلو به پهلوی تخت
[ترجمه گوگل]کتابخانه به تخت بست