1. sue out
از دادگاه حکم گرفتن
2. to sue for damages
برای خسارت به دادگاه شکایت کردن
3. to sue for divorce
برای طلاق به دادگاه مراجعه کردن
4. to sue for forgiveness
استدعای بخشش کردن
5. to sue for peace
درخواست صلح کردن
6. He threatened to sue the company for negligence.
[ترجمه ترگمان]او تهدید کرد که از شرکت بخاطر سهل انگاری شکایت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او تهدید کرد که این شرکت را به خاطر سهل انگاری شکایت کند
7. Sue shares a house with three other students.
[ترجمه ترگمان]سو با سه دانش آموز دیگر در یک خانه است
[ترجمه گوگل]سو یک خانه با سه دانش آموز دیگر دارد
8. Sue stormed out of the room in a rage.
[ترجمه ترگمان]سو خشمگین از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]سو از اتاق بیرون زد
9. Sue and Ben have recently become parents.
[ترجمه ترگمان]سو و بن اخیرا پدر و مادر شده اند
[ترجمه گوگل]سو و بن اخیرا والدین شده اند
10. The family has instructed solicitors to sue Thomson for compensation.
[ترجمه ترگمان]خانواده به وکلا دستور داده است تا از تامسون برای جبران خسارت شکایت کنند
[ترجمه گوگل]خانواده به وکیل دادگستری دستور دادند تا تامسون را به جرم شکایت کنند
11. Sue has blonde streaks in her hair.
[ترجمه ترگمان]سو موهای بلوند در موهایش دارد
[ترجمه گوگل]سو رگه های بلوند در موهایش دارد
12. Jill and Sue are at variance over/about their lodger.
[ترجمه ترگمان]جیل و سو درباره lodger حرف می زنند
[ترجمه گوگل]جیل و سو بر وفاداری و غرورشان در برابر وطنشان قرار دارند
13. I'm replacing Sue on the team.
[ترجمه ترگمان]من دارم \"سو\" رو جایگزین تیم می کنم
[ترجمه گوگل]من سو را در تیم جای می دهم
14. Bob and Sue said they wouldn't be able to come.
[ترجمه ترگمان]باب و سو گفتند که اونا نمی تونن بیان
[ترجمه گوگل]باب و سو ادعا می کنند که قادر نخواهند بود
15. Joe is always starting arguments with Sue.
[ترجمه ترگمان]جو همیشه با سو بحث می کنه
[ترجمه گوگل]جو همیشه استدلال هایی با سو دارد
16. Sue was seen dating an old flame.
[ترجمه ترگمان]سو دیده بود که قرار گذاشتن با یه شعله قدیمی
[ترجمه گوگل]سو را دیدم دیدم یک شعله قدیمی است
17. I can sue you for slander.
[ترجمه ترگمان]من می تونم به خاطر این تهمت ازت شکایت کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم شما را به خاطر تقصیر سوءاستفاده کنم
18. The bus was late and Sue began to get anxious.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس دیر کرده بود و سو نگران شد
[ترجمه گوگل]اتوبوس دیر شد و سو شروع به اضطراب کرد