کلمه جو
صفحه اصلی

mantel


معنی : طاقچه بالا بخاری
معانی دیگر : (معماری - دیوار سنگی یا گچی دور شومینه و تاقچه ی بالای آن) سربخاری، دور بخاری، پیش بخاری، طاقچه بالا بخاری
mantel(shelf)
ورزش : پرس کردن

انگلیسی به فارسی

طاقچه بالا بخاری، نمای بخاری


مانتل، طاقچه بالا بخاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a frame, usu. decorative, around the sides and top of a fireplace.

(2) تعریف: a shelf at the top of a fireplace; mantelpiece.

• decorative structure which frames the sides and top of a fireplace

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] گوشته قسمتی از ساختمان داخلی زمین، بین قاعده پوسته و هسته که از عمق حدود 100 تا 2900 کیلومتر قرار دارد. و دارای سه لایه مختلف می باشد
[] پرس کردن

مترادف و متضاد

طاقچه بالا بخاری (اسم)
mantel, mantelshelf

جملات نمونه

1. Even the mantel above the fire glowed white.
[ترجمه ترگمان]حتی طاقچه بالای بخاری هم سفید بود
[ترجمه گوگل]حتی مانتویی بالای آتش، سفید شد

2. The single lamp burned on the mantel.
[ترجمه ترگمان] تنها چراغی که روی طاقچه شومینه می سوخت
[ترجمه گوگل]لامپ تک بر روی مانت سوخته

3. Remove all objects from mantel to see if this eliminates the smell.
[ترجمه ترگمان]همه اشیا را از طاقچه شومینه خارج کنید تا ببینید آیا این بو را از بین می برد یا نه
[ترجمه گوگل]تمام اشیا را از مانتل حذف کنید تا ببینید آیا این بوی را حذف می کند

4. Mohammed cut a piece out of his mantel not to wake her.
[ترجمه ترگمان]محمد تکه ای از روی پیش بخاری برداشت که او را بیدار نکند
[ترجمه گوگل]محمد قطعه ای از قالین خود را قطع کرد تا او را بیدار کند

5. Soot was blown down into the mantel.
[ترجمه ترگمان] Soot به سمت طاقچه شومینه رفت
[ترجمه گوگل]دوده به داخل مانتوم فرو ریخته بود

6. On the mantel were photographs of a man and a woman.
[ترجمه ترگمان]روی پیش بخاری عکسی از یک مرد و یک زن بود
[ترجمه گوگل]در انبار عکس های یک مرد و یک زن بود

7. Marble Fireplace, Marble Mantel, Fireplace Sets, Fireplace Accessories Fire Brike Fire Coal, Stone Statue Sculptures.
[ترجمه ترگمان]مرمر Fireplace، مرمر Mantel، Fireplace Sets، Fireplace لوازم جانبی آتش، زغال سنگ آتش، مجسمه سنگی
[ترجمه گوگل]سنگ مرمر شومینه، سنگ مرمر مانتل، مجموعه شومینه، لوازم شومینه آتش شمع آتش، مجسمه مجسمه سنگ

8. In Britain they call a mantel a chimneypiece.
[ترجمه ترگمان]در بریتانیا آن را a می نامند
[ترجمه گوگل]در بریتانیا آنها یک مانتل را یک جاروبرقی می نامند

9. Er hat den Mantel fuer 400 Mark gekauft.
[ترجمه ترگمان] \"den\" mantel ۴۰۰ مارک \"مارک gekauft\"
[ترجمه گوگل]Er hat den mantel fuer 400 مارک gekauft

10. A French carved limestone fireplace mantel in the Rococo manner of Louis XV.
[ترجمه ترگمان]بخاری دیواری سنگی حکاکی شده فرانسوی در سبک روکوکو لوی پانزدهم
[ترجمه گوگل]یک فرانسوی شومینه سنگ آهک فرانسوی در روکش روکو لووی XV

11. On the mantel a bust of Keats on a pedestal.
[ترجمه ترگمان]روی طاقچه بالای بخاری یک تکه از Keats روی یک پایه قرار داشت
[ترجمه گوگل]بر روی مانت یک سینه از کیتس در پایه است

12. He set his watch to the clock on the mantel.
[ترجمه ترگمان]ساعتش را روی طاقچه شومینه گذاشت
[ترجمه گوگل]او ساعت را بر روی مانت گذاشت

13. She trotted softly through the passageway letting out on the living room, and entered it and stood before the fireplace mantel.
[ترجمه ترگمان]به آرامی از راهرو عبور کرد و وارد اتاق نشیمن شد و وارد آن شد و جلوی بخاری دیواری ایستاد
[ترجمه گوگل]او به آرامی از طریق عبور از اتاق بیرون رفت و به داخل آن وارد شد و در پیشانی مانت شومینه ایستاده بود

14. Why have I described somebody's real ceramic elephant sitting on the mantel - piece?
[ترجمه ترگمان]چرا من این فیل ceramic رو که روی طاقچه شومینه نشسته بود توصیف کردم؟
[ترجمه گوگل]چرا فیلمی سرامیک واقعی کسی را که روی تخت مانتویی نشسته است توصیف کردم؟


کلمات دیگر: