1. in harness
1- (اسب) بسته شده به کالسکه (و غیره)،مالبندی شده،مشغول بارکشی 2- (مجازی) گرفتار،مشغول به کار روزمره
2. in harness with
در همکاری با،متفقا
3. die in harness
مردن در زمان اشتغال به کار و فعالیت،پیش از بازنشستگی مردن
4. in double harness
1- دو مهاره (اسبی که با اسب دیگر مالبندی شده است) 2- عیال وار،متاهل،شوهردار،زن دار 3- دو شغله،دو کاره،دارای دوکار
5. the dam will harness the river's tremendous energy
آن سد نیروی عظیم رودخانه را مهار خواهد کرد.
6. a child's seat and harness are among the necessities of family cars
صندلی و کمربند ایمنی مخصوص کودکان از ضروریات اتومبیل خانواده ها است.
7. Turkey plans to harness the waters of the Tigris and Euphrates rivers for big hydro-electric power projects.
[ترجمه ترگمان]ترکیه قصد دارد تا آبه ای رودخانه های دجله و فرات را برای پروژه های بزرگ برق آبی مهار کند
[ترجمه گوگل]ترکیه قصد دارد آب رودخانه های تیرس و فرات را برای پروژه های برق آبی بزرگ مهار کند
8. She fastened the safety harness tightly round her waist before starting the descent.
[ترجمه ترگمان]قبل از شروع فرود آمدن کمربند ایمنی را محکم دور کمرش بست
[ترجمه گوگل]او قبل از شروع نزول، ایمنی را به سختی دور کمر خود را بست
9. I felt glad to be back in harness.
[ترجمه ترگمان]خوشحال شدم که برگشتم به یراق
[ترجمه گوگل]احساس کردم خوشحالم که می توانم به عقب برگردم
10. The brothers work in double harness.
[ترجمه ترگمان]این دو برادر در مهار دوگانه کار می کنند
[ترجمه گوگل]برادران در دوزخ کار می کنند
11. Another man in a harness was being lowered from the helicopter.
[ترجمه ترگمان]مرد دیگری در یراق بود که از بالگرد پایین آمده بود
[ترجمه گوگل]یک مرد دیگر در یک مهار بود که از هلیکوپتر فرو ریخت
12. Scientists are working to harness the power of the atom.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان برای مهار قدرت اتم کار می کنند
[ترجمه گوگل]دانشمندان در حال کار بردن قدرت اتم هستند
13. I harness the horse to the cart.
[ترجمه ترگمان]اسب را به ارابه بستم
[ترجمه گوگل]من اسب را به سبد خریدم
14. Scientists have known how to harness the limitless power of the sun.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان می دانند که چطور قدرت نامحدود خورشید را مهار کنند
[ترجمه گوگل]دانشمندان چگونگی استفاده از انرژی بی حد و حصر خورشید را شناخته اند
15. The bells on the harness tinkled softly.
[ترجمه ترگمان]زنگوله های روی زین به صدا درآمد
[ترجمه گوگل]زنگ ها بر روی پیچ و تاب قرار داده می شود نرمی
16. We must harness the rivers which overflow annually.
[ترجمه ترگمان]ما باید روده ای که سالانه سرریز می شوند را مهار کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید رودخانه هایی را که سالانه سرازیر می شوند، مهار کنیم