کلمه جو
صفحه اصلی

campsite


معنی : اردوگاه
معانی دیگر : محوطه ی اردوگاه یا خیمه سرا، مقر اردوگاه موقت

انگلیسی به فارسی

محوطه‌ی اردوگاه یا خیمه‌سرا، مقر اردوگاه موقت


پارک (مجهز به آب و مستراح و آتشگاه برای پخت و پز و جا برای چادر زدن یا بیتوته)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a place where one sets up camp, usually within a campground.
مشابه: camp

(2) تعریف: (chiefly British) a natural area established as a place for people to camp, often with running water and toilets; campground.

• area suitable for camping
a campsite is a place where people can stay in tents or caravans.
campground, area suitable for camping, camping area

دیکشنری تخصصی

[] محل اردو

مترادف و متضاد

اردوگاه (اسم)
camp, campsite, cantonment, campground, camping site

جملات نمونه

1. The campsite is close to all local amenities.
[ترجمه ترگمان]اردوگاه نزدیک همه امکانات رفاهی محلی است
[ترجمه گوگل]اردوگاه نزدیک به تمام امکانات محلی است

2. The campsite is in a beautiful location next to the beach.
[ترجمه ترگمان]کمپ در مکان زیبایی کنار ساحل قرار دارد
[ترجمه گوگل]اردوگاه در یک مکان زیبا در کنار ساحل قرار دارد

3. The wilderness campsite had its own peculiar enchantment.
[ترجمه ترگمان]این اردوگاه بکر سحر و جادو خاصی داشت
[ترجمه گوگل]اردوگاه بیابانی دارای جادوی عجیب و غریب بود

4. They go to the same campsite year in year out.
[ترجمه ترگمان]آن ها هر سال به همان اردوگاه می روند
[ترجمه گوگل]آنها در همان سال به سالن اردوگاه خود می روند

5. Keep your eyes skinned for a campsite!
[ترجمه ترگمان]چشم هایت را برای یک اردوگاه درست کن!
[ترجمه گوگل]چشم های خود را برای یک اردوگاه پوستی نگه دارید!

6. The campsite was deluged by a flash flood.
[ترجمه ترگمان]سیل ناگهانی اردوگاه را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]اردوگاه توسط یک سیلاب فوری غرق شد

7. We stopped at a campsite for a week.
[ترجمه ترگمان]یک هفته توی اردوگاه توقف کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک هفته برای یک اردوگاه متوقف شدیم

8. The campsite has been nicknamed 'tent city' by visiting reporters.
[ترجمه ترگمان]این اردوگاه با دیدن گزارشگران به شهر چادری معروف شده است
[ترجمه گوگل]اردوگاه با بازدید از خبرنگاران به نام 'شهر چادر' نامگذاری شده است

9. The facilities on the campsite were very primitive.
[ترجمه ترگمان]امکانات اردوگاه بسیار بدوی بودند
[ترجمه گوگل]امکانات در اردوگاه بسیار ابتدایی بود

10. The campsite provided only basic facilities.
[ترجمه ترگمان]اردوگاه فقط امکانات اولیه فراهم می کرد
[ترجمه گوگل]اردوگاه فقط امکانات اساسی را فراهم کرد

11. I arrived at the campsite, only to discover that it was closed for the winter.
[ترجمه ترگمان]من به اردوگاه رسیدم، فقط متوجه شدم که برای زمستان بسته شده است
[ترجمه گوگل]من به اردوگاه وارد شدم، فقط برای کشف آن بود که زمستان بسته شد

12. The campsite is set in the middle of a pine forest.
[ترجمه ترگمان]اردوگاه در وسط جنگل کاج قرار دارد
[ترجمه گوگل]اردوگاه در وسط یک جنگل کاج قرار دارد

13. Both were found in digs at a modern-day campsite.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها در حفاری های در یک اردوگاه مدرن امروزی پیدا شدند
[ترجمه گوگل]هر دو در اردوگاه مدرن در حفاری یافت شدند

14. The route starts at the Glen Brittle campsite, next to the beach.
[ترجمه ترگمان]مسیر شروع به حرکت به اردوگاه شکننده گلن و کنار ساحل کرد
[ترجمه گوگل]این مسیر در کمپینگ Glen Brittle، در کنار ساحل آغاز می شود

پیشنهاد کاربران

محل مخصوص کمپ زدن ( چادر زدن ) کهمعمولا دارای توالت و مکانی برای شستشو و . . . است

اردوگاه

it is somewhere that you can sleep in tents
لطفا اگه خوشتون اومد لایک کنید💗

اردوگاه تفریحی

مکان تفریحی

محل کمپ
جایی که دارای منبع آب و دستشویی هست و مردم می توانند چادر بزنند،
تفرجگاه

محل مخصوص چادر زدن


کلمات دیگر: