کلمه جو
صفحه اصلی

kettle


معنی : دهل، کتری، نقاره، دیگچه، اب گرم کن، جعبه قطب نما
معانی دیگر : قوری فلزی، دیگ، دیزی، رجوع شود به: teakettle

انگلیسی به فارسی

کتری، آب گرم کن، دهل، نقاره، جعبه قطب نما، دیگچه


کتری، نقاره، دیگچه، اب گرم کن، دهل، جعبه قطب نما


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a broad, deep container in which to boil liquids, esp. water or soup; pot.
مشابه: boiler, Dutch oven, pot

- She added more vegetables to the broth in the kettle.
[ترجمه ترگمان] او سبزیجات بیشتری را به سوپ در کتری اضافه کرد
[ترجمه گوگل] او سبزیجات بیشتری را به سوپ در کتری اضافه کرد

(2) تعریف: a portable kettle with a spout for making and pouring tea or other hot drinks; teakettle.
مترادف: teakettle, teapot
مشابه: coffeepot

- The kettle will whistle when the water is boiling.
[ترجمه ترگمان] وقتی آب می جوشد، کتری سوت خواهد کشید
[ترجمه گوگل] هنگامی که آب جوش می شود، کتری سوت می زند

(3) تعریف: a rounded depression in terrain that had once been covered by glaciers.
مشابه: bed, gorge, moraine

• teakettle, teapot; pot in which food or liquids are heated
a kettle is a covered container that you use for boiling water. it has a handle and a spout.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] چاله، گودال و یا حفره ای که معمولا از آب پر بوده و به سبب آب شدن یخ هایی که قبلا در آن جا وجود داشته اند پدید آمده باشد .
[] دیگْ چال

مترادف و متضاد

دهل (اسم)
drum, kettledrum, timpani, tambour, kettle

کتری (اسم)
pot, kettle, skillet

نقاره (اسم)
kettledrum, timpani, kettle

دیگچه (اسم)
pot, kettle, skillet

اب گرم کن (اسم)
kettle, water heater

جعبه قطب نما (اسم)
kettle

metal pot


Synonyms: boiler, cauldron, pot, steamer, teakettle, vat, vessel


جملات نمونه

1. a kettle lid
درکتری

2. the kettle has a red enamel
کتری لعاب قرمز فامی دارد.

3. the kettle is boiling
کتری دارد می جوشد.

4. the kettle steams
کتری بخار می دهد.

5. the kettle was singing on the heater
کتری روی اجاق قل قل می جوشید.

6. a (very) different kettle of fish
شخص یا چیزی که با آنچه قبلا ذکر شده کاملا فرق دارد

7. the pot calls the kettle black
دیگ به دیگ میگه روت سیاه

8. a fireplace crane for holding a kettle
بازویی (فلزی) شومینه برای نگه داشتن کتری (روی آتش)

9. the hiss of steam which was coming out of the kettle
صدای هیس بخار که از کتری بیرون می آمد

10. the vapor from the boiling water jetted whistlingly out of the kettle
بخار آب جوش سوت زنان از کتری برمی جهید.

11. Water heated by the stove has overbrimmed the kettle.
[ترجمه ترگمان]اب با اجاق گاز داغ می شود کتری را تمیز می کند
[ترجمه گوگل]آب گرم شده توسط اجاق گاز کوره را به هم ریخت

12. She filled the kettle and switched it on.
[ترجمه ترگمان]کتری را پر کرد و روشن کرد
[ترجمه گوگل]او کتری را پر کرد و آن را روشن کرد

13. I've just popped the kettle on.
[ترجمه ترگمان]کتری را روشن کردم
[ترجمه گوگل]من فقط کتری رو باز کردم

14. Did you put the kettle on?
[ترجمه ترگمان]کتری رو روشن کردی؟
[ترجمه گوگل]آیا کتری را روی آن گذاشتید؟

15. I can't pick the kettle up - the handle's too hot.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم کتری رو بردارم - هوا خیلی داغ است
[ترجمه گوگل]من نمی توانم کتری را انتخاب کنم - دسته خیلی داغ است

16. That was indeed a pretty kettle of fish.
[ترجمه ترگمان]این واقعا یک ک تری بسیار بزرگ از ماهی بود
[ترجمه گوگل]این واقعا یک کتری ماهی بود

پیشنهاد کاربران

کتری، چیزی که آبی را گرم کند

Water heater

فلاسک یا فلاکس چای

قوری

کتری

چای جوش

kettle gril
گریل یا کباب پز دیگچه ای که گرده
و سه پایه داره


کلمات دیگر: