1. for god's sake stop fussing me!
تو را به خدا دست از سرم بردار!
2. for the sake of friendship
به خاطر دوستی
3. for the sake of hygiene
به خاطر حفظ سلامتی
4. for god's sake
ترا به خدا،به خاطر خدا
5. for my mother's sake
به خاطر مادرم
6. for old time's sake
به خاطر ایام گذشته،به یاد خاطرات قدیم،به واسطه ی روابط دیرین
7. he spied for the sake of money
به خاطر پول جاسوسی می کرد.
8. the cult of art-for-art's sake
مکتب هنر برای هنر
9. to toil for the sake of money
برای پول جان کندن
10. i will bestow for the sake of her indian mole . . .
به خال هندویش بخشم . . .
11. martyrs who suffered for christ's sake
شهدایی که به خاطر عیسی شکنجه کشیدند
12. men who prostitute their learning for the sake of profit
مردانی که به خاطر سود علم خود را می فروشند
13. he was willing to immolate himself for his family's sake
او حاضر بود به خاطر خانواده اش خود را فدا کند.
14. To love for the sake of being loved is human,but to love for the sake of loving is angelic.
[ترجمه ترگمان]دوست داشتن به خاطر عشق بودن، انسان است، اما برای عشق به خاطر عشق، فرشته وار است
[ترجمه گوگل]عشق به خاطر عشق ورزیدن انسان است، اما عشق به خاطر عشق، فرشته است
15. For god sake,please tell me the truth.
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا، لطفا حقیقت رو بهم بگو
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا، لطفا به من بگویید حقیقت
16. For heaven's sake let's keep to the point or we'll never reach any decisions.
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا، بیا به اصل مطلب برسیم، وگرنه هرگز به هیچ نتیجه ای نمی رسیم
[ترجمه گوگل]به خاطر بهشت بیایید به نقطه ای ادامه دهیم یا هرگز تصمیماتی نخواهیم گرفت
17. For the sake of simplicity, let's divide the discussion into two parts.
[ترجمه ترگمان]به خاطر سادگی اجازه دهید بحث را به دو بخش تقسیم کنیم
[ترجمه گوگل]به خاطر سادگی، بحث را به دو قسمت تقسیم کنیم
18. Please do it, for David's sake.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم این کار را بکن، به خاطر دیوید
[ترجمه گوگل]لطفا به خاطر دیوید این کار را انجام دهید