کلمه جو
صفحه اصلی

stabiliser

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that stabilizes; relatively large shock absorber for cars; (aviation) airfoil that stabilizes an airplane; (nautical) mechanical device that controls and reduces the the rolling of a ship in stormy and rought waters; (chemistry) chemical that is added to a another substance to maintain it in a stable chemical or physical condition; ingredient (gelatin for example) used to prevent certain desserts from breaking down (also stabilizer)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] تثبیت کننده ( تثبیت کننده مصرفی درفرآیند پلیمریزاسیون )

جملات نمونه

1. A Land Rover mechanic replaced the stabiliser unit behind the dash - the fuel gauge worked again but not the temperature gauge.
[ترجمه ترگمان]خودروی لندرور جایگزین واحد stabiliser در پشت داشبورد شد - درجه سوخت دوباره کار کرد اما نه درجه دما
[ترجمه گوگل]یک مکانیک لندرور جایگزین دستگاه تثبیت کننده در پشت تار شد - گشتاور سوخت دوباره کار کرد اما نه دما سنج

2. Stabiliser A device to check lateral motion and maintain the foot moving in a forward direction.
[ترجمه ترگمان]Stabiliser دستگاهی برای چک کردن حرکت جانبی و حفظ حرکت پا در جهت جلو
[ترجمه گوگل]تثبیت کننده دستگاهی برای بررسی حرکت جانبی و حفظ حرکت پا در جهت جلو

3. Bricks should be sealed with a masonry stabiliser, while wood should be waxed, varnished or painted.
[ترجمه ترگمان]Bricks باید با سنگ بنایی تزیین شود، در حالی که چوب باید براق، براق و یا رنگ زده شود
[ترجمه گوگل]آجرها باید با تثبیتکننده سنگ تراشی مهر و موم شوند، در حالی که چوب باید موم شده، لاک زده یا رنگ باشد

4. A fluorescent lamp must be connected to a stabiliser, or ballast, to limit and control its operating current.
[ترجمه ترگمان]یک لامپ فلورسنت باید متصل به یک stabiliser، یا بالاست، برای محدود کردن و کنترل جریان عملکرد آن باشد
[ترجمه گوگل]یک لامپ فلورسنت باید به یک تثبیت کننده یا بلستر وصل شود تا جریان عملیاتی آن محدود و کنترل شود

5. Kenny is a terrific stabiliser of the situation.
[ترجمه ترگمان]کنی \"از این وضعیت خیلی خوشش میاد\"
[ترجمه گوگل]کنی تثبیت کننده فوق العاده ای از وضعیت است

6. The new water stabiliser TJ -30 a compound containing phosphonic acid, is synthetized in water phase with main materials, of maleic anhydride, acrylic acid and phosphate by one step.
[ترجمه ترگمان]آب جدید در کنار یک ترکیب حاوی اسید phosphonic، synthetized در فاز آب با مواد اصلی، of anhydride، acrylic اسید و فسفات با یک گام است
[ترجمه گوگل]تثبیت کننده آب جدید TJ -30 یک ترکیب با اسید فسفونی است که در مرحله ی آب با مواد اصلی، آنیدرید ملین، اسید اکریلیک و فسفات با یک مرحله سنتز شده است

7. He had previously touted the idea of a fuel "stabiliser" to smooth fluctuations in oil prices.
[ترجمه ترگمان]او قبلا به ایده \"stabiliser\" به دلیل نوسانات در قیمت نفت اشاره کرده بود
[ترجمه گوگل]او پیش از این ایده ی یک تثبیت کننده سوخت را برای تضعیف نوسانات قیمت های نفت پیشنهاد کرده بود

8. It could act as an automatic stabiliser to help cope with asymmetric shocks.
[ترجمه ترگمان]این کار می تواند به عنوان یک stabiliser اتوماتیک عمل کند تا به مقابله با شوک های نامتقارن کمک کند
[ترجمه گوگل]این می تواند به عنوان یک تثبیت کننده اتوماتیک برای کمک به مقابله با شوک های نامتقارن عمل کند

9. Waterglass is replaced by an organic stabiliser in order to ensure good spinnability.
[ترجمه ترگمان]Waterglass با یک stabiliser آلی جایگزین می شود تا spinnability خوب را تضمین کند
[ترجمه گوگل]Waterglass با یک تثبیت کننده آلی جایگزین می شود تا بتواند قابلیت چرخش خوبی داشته باشد

10. Solid non-silicon stabiliser EMP is a compound which is composed of many kinds of organic and inorganic complexes and of magnesium salt.
[ترجمه ترگمان]EMP non silicon یک ترکیب شیمیایی است که از بسیاری از انواع ترکیب های آلی و غیر آلی و نمک منیزیم تشکیل یافته است
[ترجمه گوگل]تثبیت کننده غیر سیلیکون جامد EMP ترکیبی از انواع مختلفی از ترکیبات آلی و غیر معدنی و نمک منیزیم است

11. Pecin can be used as a stabiliser acidified milk drinks.
[ترجمه ترگمان]Pecin را می توان به عنوان یک نوشیدنی stabiliser acidified استفاده کرد
[ترجمه گوگل]Pecin را می توان به عنوان نوشیدنی های شیرین اسیدی تثبیت کننده استفاده کرد

12. In this guise Japan would act as a stabiliser in a region that would otherwise be dominated by China: friends with Beijing but also balancing it.
[ترجمه ترگمان]در این حالت، ژاپن به عنوان a در منطقه ای عمل خواهد کرد که در غیر این صورت تحت سلطه چین خواهد بود: دوستانی با پکن، بلکه تعادل آن را نیز حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]در این صورت ژاپن به عنوان یک تثبیت کننده در یک منطقه عمل می کند که در غیر این صورت با دوستان چین در پکن مواجه خواهد شد، و همچنین آن را متعادل می کند

13. Pecin can be used as a stabiliser in the acidified milk drinks.
[ترجمه ترگمان]Pecin را می توان به عنوان a در نوشیدنی های شیر acidified مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]Pecin می تواند به عنوان یک تثبیت کننده در نوشیدنی های اسیدی شده شیر استفاده شود

14. A fixed or controllable horizontal stabiliser of up to 2% of the swept area of the lifting rotor(s) is permitted.
[ترجمه ترگمان]یک stabiliser افقی یا قابل کنترل از بالا تا ۲ % از ناحیه جاروب شده روتور (s)مجاز است
[ترجمه گوگل]تثبیت کننده افقی ثابت یا کنترل شده تا 2٪ از منطقه جابجایی روتور (های) بلند بلند مجاز است

15. Not all authorities agree on this point and many experienced flyers maintain that the horizontal stabiliser is unnecessary.
[ترجمه ترگمان]همه مقامات در این مورد اتفاق نظر ندارند و بسیاری از flyers باتجربه حفظ کرده اند که پوشش افقی لازم نیست
[ترجمه گوگل]همه مقامات در این مورد موافق نیستند و بسیاری از ورزشکاران با تجربه معتقدند که تثبیت کننده افقی غیر ضروری است


کلمات دیگر: