کلمه جو
صفحه اصلی

crosswind


معنی : باد مخالف
معانی دیگر : باد ناهمسو

انگلیسی به فارسی

باد مخالف


صخره ای، باد مخالف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a wind blowing at an angle across the path of an airplane, ship, or the like.

• wind blowing across the course of a ship or aircraft
a crosswind is a strong wind that blows across the direction that vehicles or ships and aircraft are travelling in, and that makes it difficult for them to keep moving steadily forward.
wind blowing at a right angle (to an aircraft, boat, etc.)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] پیچش تقاطعی نخ ( روی بوبین نخ )

مترادف و متضاد

باد مخالف (اسم)
crosswind, headwind

جملات نمونه

Crosswinds blew the ship off course.

بادهای مخالف کشتی را از مسیر خود منحرف کرد.


1. Pre-flights complete, Ian lifts crosswind into the hover.
[ترجمه ترگمان]Ian flights را به هوا بلند می کند
[ترجمه گوگل]قبل از پرواز کامل، ایان آسانسور را به سمت شناور می برد

2. Circuits are flown without a crosswind or base leg, just a constant turn to or from the downwind.
[ترجمه ترگمان]مدارها بدون a و یا پایه پایه به سمت پایین پرواز می کنند، فقط یک تغییر مداوم به سمت راست یا از مسیر باد
[ترجمه گوگل]مدارها بدون جبهه یا پایه پایه حرکت می کنند، فقط به نوبه خود ثابت یا به سمت پایین موج است

3. A strong crosswind caused our gunboat to lay along.
[ترجمه ترگمان]یه crosswind قوی باعث ایجاد رابطه ما در کنار هم شده
[ترجمه گوگل]باد صاف قوی باعث شد که ما قایق تفنگ را کنار بگذاریم

4. Natural wind especially the crosswind has serious effect on the safety and economic operation of direct air-cooled units.
[ترجمه ترگمان]باد طبیعی به ویژه the تاثیر جدی بر ایمنی و عملکرد اقتصادی واحدهای هوایی مستقیم دارد
[ترجمه گوگل]باد طبیعی به خصوص صخره ای تاثیر جدی بر عملیات ایمنی و اقتصادی واحدهای مستقیم تهویه هوا دارد

5. Decreased the left crosswind correction as the airspeed increased.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سرعت هواپیما افزایش می یافت، تصحیح crosswind چپ را تصحیح کرد
[ترجمه گوگل]کاهش تصحیح عرضی چپ به سرعت افزایش یافت

6. The ship sailed laying along because of a crosswind.
[ترجمه ترگمان]کشتی به خاطر of به حرکت در آمد
[ترجمه گوگل]کشتی به علت یک صخره در کنار آن قرار داشت

7. Maybe next training we will fly in right crosswind. Prepare for it.
[ترجمه ترگمان]شاید تمرین بعدی ما به سمت راست پرواز کنیم آماده شو
[ترجمه گوگل]شاید آموزش های بعدی ما در سمت راست راست پرواز کنیم  آماده شدن برای آن

8. A strong crosswind caused our ship to lie along.
[ترجمه ترگمان]یه crosswind قوی باعث شد که کشتی ما به هم دروغ بگه
[ترجمه گوگل]یک بادگیر قوی باعث شد که کشتی ما دراز کشید

9. The fishing junk nearly keeled over in the crosswind.
[ترجمه ترگمان]این آشغال ماهی گیری نزدیک بود که در the گیر بیفتد
[ترجمه گوگل]ناخواسته ماهیگیری تقریبا در جریان صخره ای به سر می برد

10. The ship sailed laying along because of a strong crosswind.
[ترجمه ترگمان]کشتی به خاطر a قوی در حال حرکت بود
[ترجمه گوگل]کشتی به علت یک صخره قوی در کنار آن قرار داشت

11. The photo at the bottom of the page shows a player teeing off in a left-to-right crosswind.
[ترجمه ترگمان]عکس در پایین صفحه یک ضربه بازیکن را نشان می دهد که در سمت چپ - راست - راست قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]عکس در پایین صفحه نشان می دهد که یک بازیکن در یک روت چپ به راست راست می کند

12. If you are in good practice, it is fun to discover just how accurate you can be with a crosswind landing.
[ترجمه ترگمان]اگر در تمرین خوبی باشید، جالب است که بدانید چقدر دقیق می توانید با یک فرود crosswind برخورد کنید
[ترجمه گوگل]اگر شما در عمل خوب هستید، لذت بردن از این است که کشف کنید دقیقا چه می توانید با فرود صیقل دهید

13. Your first attempts in a light breeze will probably get no further than the crosswind point.
[ترجمه ترگمان]اولین تلاش شما در یک نسیم ملایم، احتمالا بیش از نقطه شروع نخواهد بود
[ترجمه گوگل]اولین تلاش شما در یک نسیم سبک، احتمالا از نقطه تلاقی عبور نخواهد کرد

14. In this situation we need to step the right footboard of rudder and rotate the column to the left in compensate for the left crosswind affection.
[ترجمه ترگمان]در این شرایط لازم است که ستون سمت راست سکان را پیاده کرده و ستون سمت چپ را برای جبران محبت های crosswind چپ بچرخانید
[ترجمه گوگل]در این وضعیت ما نیاز داریم که پای راست را به سمت راست بچرخانیم و ستون را به سمت چپ بچرخانیم تا جرم صخره ای چپ را جبران کنیم

15. Installation of wind barriers is the major means to assure traffic safety under strong crosswind.
[ترجمه ترگمان]نصب موانع باد ابزار اصلی برای تضمین ایمنی ترافیک تحت فشار قوی است
[ترجمه گوگل]نصب و راه اندازی موانع باد وسیله ای مهم برای اطمینان از ایمنی ترافیک در جریان صاف قوی است

پیشنهاد کاربران

باد عرضی


کلمات دیگر: