1. stave off
طفره رفتن،به تاخیر انداختن،(تا مدتی) جلوگیری کردن
2. he borrowed more money in order to stave off bankruptcy
برای جلوگیری از ورشکستگی پول بیشتری قرض کرد.
3. I will do my best to stave off his participation.
[ترجمه ترگمان]من نهایت تلاش خود را خواهم کرد که شرکت او را از بین ببرم
[ترجمه گوگل]من بهترین کار خود را برای رفع مشارکت خود انجام خواهم داد
4. A couple of teenagers were trying to stave in our shed door.
[ترجمه ترگمان]چند تا از جوان ها سعی داشتند از در آلونک ما رد بشوند
[ترجمه گوگل]یک زن و شوهر از نوجوانان سعی داشتند در درون دروازه ما بمانند
5. In a desperate attempt to stave off defeat, he reluctantly promised wholesale reform of the constitution.
[ترجمه ترگمان]وی در تلاشی مایوسانه برای دفع شکست، قول داد که اصلاحات اساسی در قانون اساسی را اصلاح کند
[ترجمه گوگل]او در تلاش مستحکم برای شکستن شکست، به وضوح وعده اصلاحات عمده قانون اساسی را داد
6. She brought some fruit on the journey to stave off hunger .
[ترجمه ترگمان]کمی میوه آورده بود تا از گرسنگی عقب بکشد
[ترجمه گوگل]او برای سفر به گرسنگی به ارمغان آورد
7. There was always the real ale to stave off the effects of ageing for a while.
[ترجمه ترگمان]همیشه آبجو واقعی می توانست اثرات سالمندی را برای مدتی از بین ببرد
[ترجمه گوگل]همیشه یک حقیقت واقعی بود تا اثرات پیری را برای مدت کوتاهی کنار بگذارد
8. The stave is budded and sports a few leaves as in some versions of the tarot.
[ترجمه ترگمان]حامل تعدادی برگ و چند برگ را در بعضی از نسخه های این tarot قرار می دهد
[ترجمه گوگل]در بعضی از نسخه های تاروت، چندین برگ برگزار می شود و چند برگ برگزار می شود
9. I touch the tip of the stave to the centre of her forehead.
[ترجمه ترگمان]به نوک انگشت تا وسط پیشانی اش تماس می گیرم
[ترجمه گوگل]من نوک پا را به مرکز پیشانیم وصل می کنم
10. The city has been just as quick to stave off potential security problems at its rock-walled transit center.
[ترجمه ترگمان]این شهر به همان سرعتی است که مشکلات بالقوه امنیتی را در مرکز ترانزیت محصور با دیواره خود دفع می کند
[ترجمه گوگل]این شهر نیز به همان اندازه سریع است که مشکلات امنیتی بالقوه را در مرکز ترانزیتی سنگ های گسلی مانع شود
11. Bank makes last effort to stave off interest rise. 00am: Pound at 7790.
[ترجمه ترگمان]بانک آخرین تلاش را می کند تا توجه خود را به خود جلب کند ساعت ۹ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/
[ترجمه گوگل]بانک آخرین تلاش خود را برای افزایش سود افزایش می دهد پوند 00:00 در 7790
12. Though Saskia musters all her forces to stave off adolescence, hormones are against her.
[ترجمه ترگمان]با این حال ساسکیا وان all تمام نیروهای خود را وادار به دفع نوجوانی می کند، اما هورمون ها مخالف او هستند
[ترجمه گوگل]اگرچه ساسکیا تمام نیروهایش را برای از بین بردن نوجوانی دنبال می کند، هورمون ها علیه او هستند
13. To stave off the pangs and cool the tongue, tapas are eaten and La Ina is drunk.
[ترجمه ترگمان]برای دفع درد و خنک کردن زبان، tapas خورده می شود و لا Ina مست است
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن مفاصل و سرد کردن زبان، tapas خورده و لا Ina مست است
14. This could help stave off a damaging rise in interest rates.
[ترجمه ترگمان]این می تواند به دفع آسیب زیان آور در نرخ بهره کمک کند
[ترجمه گوگل]این می تواند به افزایش نرخ بهره منفی کمک کند