کلمه جو
صفحه اصلی

stabilized

انگلیسی به فارسی

تثبیت شده، ثابت شدن، تثبیت کردن، پایاساختن، بحالت موازنه دراوردن، پایاسازی، استوار کردن


انگلیسی به انگلیسی

• became stable; made stable (also stabilised)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] ثابت - پایدار- تثبیت کردن - پایدار سازی

جملات نمونه

1. a rocket stabilized by a gyroscope
موشکی که تعادل آن توسط یک ژیروسکوپ برقرار می شود

2. The chancellor has stabilized the economy through strict fiscal discipline.
[ترجمه ترگمان]صدراعظم اقتصاد را از طریق نظم مالی شدید تثبیت کرده است
[ترجمه گوگل]ریاست جمهوری اقتصاد را از طریق نظم مالی دقیق تثبیت کرده است

3. The patient's condition has now stabilized.
[ترجمه ترگمان]شرایط بیمار اکنون تثبیت شده است
[ترجمه گوگل]وضعیت بیمار در حال حاضر تثبیت شده است

4. The prices stabilized, the economic conditions began to take a favourable turn.
[ترجمه ترگمان]قیمت ها تثبیت شدند، شرایط اقتصادی شروع شد به تغییر مطلوب
[ترجمه گوگل]قیمت ها تثبیت شد، شرایط اقتصادی شروع به نوبه خود مناسب کرد

5. However once the unemployment rate has stabilized at a new, higher level, so too will the equilibrium rate of unemployment.
[ترجمه ترگمان]با این حال، با تثبیت نرخ بیکاری در سطح جدید و بالاتر، نرخ برابری بیکاری نیز افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]با این حال، هنگامی که نرخ بیکاری در یک سطح جدید و بالاتر، ثبات نرخ بیکاری را تثبیت کرده است،

6. But the scientists were encouraged that stinky methane stabilized after 12 days.
[ترجمه ترگمان]اما دانشمندان تشویق شدند که بعد از ۱۲ روز، گاز زننده را تثبیت کرده باشند
[ترجمه گوگل]اما دانشمندان تشویق شدند که متان مضر پس از 12 روز تثبیت شود

7. His condition has now stabilized.
[ترجمه ترگمان]شرایط او اکنون تثبیت شده است
[ترجمه گوگل]وضعیت او اکنون تثبیت شده است

8. The structure of the CsA/CyP complex is stabilized by several hydrophobic interactions.
[ترجمه ترگمان]ساختار کمپلکس csa \/ CyP بوسیله برهم کنش های هیدروفوب پایدار شده است
[ترجمه گوگل]ساختار مجتمع CsA / CyP با چندین تعامل هیدروفی فیزیکی تثبیت شده است

9. But the plan stabilized the economy.
[ترجمه ترگمان]اما این طرح اقتصاد را تثبیت کرد
[ترجمه گوگل]اما این طرح اقتصاد را تثبیت کرد

10. Crabb said non-ferrous prices now appear to have stabilized at lower levels and ferrous prices have increased.
[ترجمه ترگمان]به گفته Crabb، اکنون به نظر می رسد که قیمت non در سطوح پایین تثبیت شده است و قیمت آهن افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]کراوب گفت: در حال حاضر قیمت های غیر آهنی در سطوح پایین تر تثبیت شده و قیمت آهن افزایش یافته است

11. The patient's condition stabilized.
[ترجمه ترگمان]شرایط بیمار ثابت ماند
[ترجمه گوگل]وضعیت بیمار تثبیت شد

12. Water conditions in lakes, reservoirs and streams have stabilized at high, productive levels.
[ترجمه ترگمان]شرایط آب دریاچه ها، مخازن و نهرها در سطوح بالا و تولیدی ثابت مانده است
[ترجمه گوگل]شرایط آب در دریاچه ها، مخازن و جریان ها در سطح بالایی و تولیدی تثبیت شده است

13. Doctors stabilized the patient's condition.
[ترجمه ترگمان]پزشکان شرایط بیمار را تثبیت کردند
[ترجمه گوگل]پزشکان وضعیت بیمار را تثبیت کردند

14. Overall service provision may be stabilized, but a more uneven distribution may result.
[ترجمه ترگمان]در کل، ارایه خدمات ممکن است تثبیت شود، اما توزیع یکنواخت تری ممکن است منجر شود
[ترجمه گوگل]ارائه خدمات به طور کلی می تواند تثبیت شود، اما توزیع ناهموار تر ممکن است منجر شود

پیشنهاد کاربران

پایدار


کلمات دیگر: