مشروب خور، خمار
boozer
مشروب خور، خمار
انگلیسی به فارسی
مشروبخور، خمار
بوزر، مشروب خور
انگلیسی به انگلیسی
• bar, tavern; drunkard
a boozer is a person who drinks a lot of alcohol; an informal word.
the boozer is a public house, especially one that is near your home or workplace; an informal word.
a boozer is a person who drinks a lot of alcohol; an informal word.
the boozer is a public house, especially one that is near your home or workplace; an informal word.
جملات نمونه
1. They're in the boozer most nights.
[ترجمه ترگمان]بیشتر شب ها توی the
[ترجمه گوگل]اکثر شبها در بوزر هستند
[ترجمه گوگل]اکثر شبها در بوزر هستند
2. He's always been a bit of a boozer.
[ترجمه ترگمان]اون همیشه یه خورده مشروب خور بوده
[ترجمه گوگل]او همیشه یک بوزر است
[ترجمه گوگل]او همیشه یک بوزر است
3. I thought he was a bit of a boozer.
[ترجمه ترگمان] فکر می کردم اون یه خورده مشروب خور - ه
[ترجمه گوگل]من فکر کردم او کمی از بوزر بود
[ترجمه گوگل]من فکر کردم او کمی از بوزر بود
4. The women may close down the village boozer, but they will not shut down the business altogether.
[ترجمه ترگمان]این زنان ممکن است به روستای village نزدیک شوند، اما روی هم رفته تجارت را تعطیل نخواهند کرد
[ترجمه گوگل]زنان می توانند روستای روستایی را ببندند، اما این کارها را به طور کامل تعطیل نخواهند کرد
[ترجمه گوگل]زنان می توانند روستای روستایی را ببندند، اما این کارها را به طور کامل تعطیل نخواهند کرد
5. Didn't see you in the boozer Gav et. al.
[ترجمه ترگمان]تو رو تو the Gav ندید آل
[ترجمه گوگل]آیا شما را در بوشهر ندیده اید؟ آل
[ترجمه گوگل]آیا شما را در بوشهر ندیده اید؟ آل
6. There's a boozer down the road.
[ترجمه ترگمان]یه مشروب خور توی جاده هست
[ترجمه گوگل]یک راننده در جاده وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک راننده در جاده وجود دارد
7. These guys, Deron ( Williams ) and Carlos Boozer run that pick and - roll to perfection.
[ترجمه ترگمان]این افراد، Deron (ویلیامز)و کارلوس Boozer آن را به کمال رساندند
[ترجمه گوگل]این بچه ها، درون (ویلیامز) و کارلوس بوئرر که آن را انتخاب می کنند و به کمال رول می زنند
[ترجمه گوگل]این بچه ها، درون (ویلیامز) و کارلوس بوئرر که آن را انتخاب می کنند و به کمال رول می زنند
8. Boozer is going to want to get paid.
[ترجمه ترگمان]Boozer می خواهد پول بگیرد
[ترجمه گوگل]بوزر می خواهد پول دریافت کند
[ترجمه گوگل]بوزر می خواهد پول دریافت کند
9. The Jazz are rumored to be shopping Boozer in a trade with the Bulls and Blazers.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که جاز در یک تجارت با تیم \"بولز\" و \"Blazers\" در حال خرید می باشد
[ترجمه گوگل]جاز شگفت انگیز است که برای خرید بوئر در تجارت با گاوها و بلرزها شرکت کند
[ترجمه گوگل]جاز شگفت انگیز است که برای خرید بوئر در تجارت با گاوها و بلرزها شرکت کند
10. Carlos Boozer led Utah with 20 points.
[ترجمه ترگمان]کارلوس Boozer با ۲۰ امتیاز از یوتا شد
[ترجمه گوگل]کارلوس بووزر یوتا را با 20 امتیاز هدایت کرد
[ترجمه گوگل]کارلوس بووزر یوتا را با 20 امتیاز هدایت کرد
11. Off the job or on a political boozer is apt to be a loser.
[ترجمه ترگمان]خارج از شغل و یا در یک boozer سیاسی یک بازنده خواهد بود
[ترجمه گوگل]خاموش کردن شغل و یا یک بوزر سیاسی مناسب است که یک بازنده باشد
[ترجمه گوگل]خاموش کردن شغل و یا یک بوزر سیاسی مناسب است که یک بازنده باشد
12. But then Boozer drove past Gasol for a rattling, grimacing slam dunk.
[ترجمه ترگمان]اما بعد Boozer با صدای تق تق تق و slam از کنار او رد شد و به او ضربه زد
[ترجمه گوگل]اما پس از آن Boozer گذشته Gasol را برای گریختن، گول زدن Slam Dunk راند
[ترجمه گوگل]اما پس از آن Boozer گذشته Gasol را برای گریختن، گول زدن Slam Dunk راند
13. From there, Boozer said he told the organization that he would explore his options.
[ترجمه ترگمان]از آنجا، Boozer گفت که او به سازمان گفت که او گزینه های خود را بررسی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]از آنجا، بووزر گفت که او به سازمان گفته است که گزینه های خود را بررسی کند
[ترجمه گوگل]از آنجا، بووزر گفت که او به سازمان گفته است که گزینه های خود را بررسی کند
14. Boozer said he had no idea why they Cavs didn't pick up the option.
[ترجمه ترگمان]اون گفت که هیچ نظری نداره که چرا اونا انتخاب را انتخاب نکردن
[ترجمه گوگل]Boozer گفت که او هیچ فکری به حال خود نکرد، چرا که آنها Cavs این انتخاب را نگرفتند
[ترجمه گوگل]Boozer گفت که او هیچ فکری به حال خود نکرد، چرا که آنها Cavs این انتخاب را نگرفتند
پیشنهاد کاربران
مشروب خور
کلمات دیگر: