خراب، خرابی، کشتی شکستگی، لاشه کشتی و هواپیما و غیره، خراب کردن، سربه سر کردن
wrecks
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
خراب؛ قراضه؛ درب و داغون؛ لاشه هواپیما؛ اسقاطی
کلمات دیگر:
خراب، خرابی، کشتی شکستگی، لاشه کشتی و هواپیما و غیره، خراب کردن، سربه سر کردن