کلمه جو
صفحه اصلی

consolatory


تسلی بخش، تسلی آمیز، دلداری آمیز، دلخوش کننده، آرام بخش، تسلیت آمیز

انگلیسی به فارسی

تسلی‌بخش، تسلیت‌آمیز


دلسوز


انگلیسی به انگلیسی

• comforting, providing solace; encouraging

جملات نمونه

1. Action is consolatory. It is the enemy of thought and the friend of glittering illusions.
[ترجمه ترگمان]عمل کردن تسلی بخش است این دشمن اندیشه و دوست توهمات درخشان است
[ترجمه گوگل]اکشن محرمانه است این دشمن اندیشه و دوست توهمات پر زرق و برق است

2. Imogene, Amy, and Louise were anxious to be consolatory, but they did not know what to say.
[ترجمه ترگمان]ای می، ای می و لوئیز سعی داشتند که او را تسلی دهند، اما نمی دانستند چه باید بگویند
[ترجمه گوگل]Imogene، امی و لوئیس مشتاق بودند که دلسوز باشند، اما آنها نمی دانستند چه چیزی بگویند

3. Action is consolatory . It is the enemy of thought and the friend of glittering illusions. -----Joseph Conrad, British novelist.
[ترجمه ترگمان]عمل کردن تسلی بخش است این دشمن اندیشه و دوست توهمات درخشان است \" جوزف کنراد \"-\" جوزف کنراد \" -
[ترجمه گوگل]اکشن محرمانه است این دشمن اندیشه و دوست توهمات پر زرق و برق است ----- جوزف کنراد، رمان نویس انگلیسی

4. Apparently this consolatory perspective of a mother's prospects failed in producing its due effect.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا این چشم انداز آرامش بخش از چشم اندازه ای مادر در تولید اثر خود شکست خورده است
[ترجمه گوگل]ظاهرا این دیدگاه دلسوزانه از چشم انداز مادران در تولید اثرات ناشی از آن ناکام مانده است

5. The victim of this incident, the Chinese consolatory women had suffered most mentally and physically.
[ترجمه ترگمان]قربانی این حادثه، زنان consolatory چینی از نظر ذهنی و جسمی رنج کشیده اند
[ترجمه گوگل]قربانی این حادثه، زنان محترم چینی بیشتر از لحاظ ذهنی و جسمی رنج می بردند

6. Action is consolatory, It is the enemy of thought and the friend of flattering illusions. ----Joseph Conrad.
[ترجمه ترگمان]عمل کردن، این است که دشمن اندیشه و دوست توهمات تملق آمیزی است \"-\" جوزف کنراد
[ترجمه گوگل]اکشن محرمانه است، این دشمن تفکر و دوست توهمات لعنتی است ---- جوزف کنراد

7. Action is consolatory. It is the enemy of thought and the friend of flattering illusions.
[ترجمه ترگمان]عمل کردن تسلی بخش است این دشمن تفکر و دوست توهمات تملق آمیز است
[ترجمه گوگل]اکشن محرمانه است این دشمن تفکر و دوست توهمات لعنتی است

8. It seemed to him that he was thinking of nothing at all; but somewhere deep down his soul was pondering something grave and consolatory .
[ترجمه ترگمان]به نظرش می رسید که به هیچ چیز فکر نمی کند؛ اما در اعماق روحش به فکر چیز جدی و تسلی بخش مشغول بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که او به هیچ چیز فکر نمی کرد؛ اما جایی عمیق روحش به چیزی غم انگیز و محبت آمیز می انداخت

9. It was secular and non-judgmental: a kind of aural hug, perhaps all the more consolatory for coming from a stranger.
[ترجمه ترگمان]این سبک سکولار و غیر - بود: مهربانی در آغوش کشیدن، شاید همه the برای آمدن از یک غریبه
[ترجمه گوگل]این سکولار و غیر قضائی نوعی تساوی سلیقهای بود، شاید بیشتر از اینکه یک غریبه باشد

10. But, the Japanese government, as the responsible subject of this action, has given the Chinese victim, the former consolatory women the most unfair treatment.
[ترجمه ترگمان]اما دولت ژاپن، به عنوان موضوع مسئول این اقدام، به قربانی چینی، به زنان دلداری دهنده، the رفتار را داده است
[ترجمه گوگل]اما دولت ژاپن، به عنوان مسئول موضوع این اقدام، به قربانی چینی داده است، زنان تندرو سابق رفتار غیرمنصفانه ای دارند

11. She should neither wonder nor condemn, but the belief of his self-conquest brought nothing consolatory to her bosom, afforded no palliation of her distress.
[ترجمه ترگمان]نه می دانست که نه محکوم است نه محکوم، بلکه اعتقاد به این پیروزی، هیچ چیز تسلی بخش در سینه اش وجود نمی آورد، بدون مراعات جوانب distress او را از خود بی خود کرده بود
[ترجمه گوگل]او نباید تعجب کند و نه محکوم شود، اما اعتقاد به فداکاری او هیچ چیز دلگرم کننده ای برای رحمت او نکرد، بدون هیچ زحمتی به او کمک کرد


کلمات دیگر: