1. mince matters
پرده پوشی کردن،رودربایستی کردن،صریحا اظهار نکردن
2. mince no words
رک گفتن،پرده پوشی نکردن،صریحا اظهار کردن
3. to mince ham
گوشت خوک را خرد کردن
4. not mince matters
پرده پوشی نکردن،رک بودن
5. let us not mince the truth!
بیایید حقیقت را پرده پوشی نکنیم !
6. i am not going to mince words with him
با او رک و بی رو در بایستی صحبت خواهم کرد.
7. he thought ahmad was wrong and did not mince matters in telling him so
او فکر می کرد که احمد اشتباه می کند و (این مطلب را) صریحا به او گفت.
8. Mince two pounds of chicken finely.
[ترجمه ترگمان]دو پوند مرغ پخته
[ترجمه گوگل]مسهل دو پوند مرغ به طور دقیق
9. Would you like me to mince the meat for you?
[ترجمه امیر] آیا دوست دارید گوشت را برایت خرد کنم؟
[ترجمه ترگمان]می خوای گوشت ها رو for کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا دوست دارید که گوشت را برای شما بشویید؟
10. Mince the meat up with some onion and garlic.
[ترجمه ترگمان]گوشت را با کمی پیاز و سیر بپوشانید
[ترجمه گوگل]گوشت را با چند پیاز و سیر هم بزنید
11. Not to mince matters, I don't approve of my daughter going out with you because you are a married man.
[ترجمه ترگمان]من با تو موافق نیستم، چون تو مرد متاهل هستی، من با تو موافق نیستم
[ترجمه گوگل]نه به چیزهای منفی، من از دخترم که با شما بیرون میرود موافق نیستم؛ زیرا شما مرد متاهل هستید
12. Sir John, never a man to mince his words, said in a TV interview that the government had lied.
[ترجمه ترگمان]در یک مصاحبه تلویزیونی که دولت دروغ گفته بود، گفت: سر جان، هرگز مردی نیست که سخنان او را تقلید کند
[ترجمه گوگل]سر جان، هرگز کسی که حرف هایش را نادیده می گیرد، در یک مصاحبه تلویزیونی گفت که دولت دروغ گفته است
13. I won't mince matters: I think it's a stupid idea.
[ترجمه ترگمان]اهمیتی نمی دم، فکر می کنم ایده احمقانه آیه
[ترجمه گوگل]من اهمیتی نمی دهم: فکر می کنم این یک ایده احمقانه است
14. We do not mince the truth.
[ترجمه ترگمان]ما از حقیقت پیروی نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما حقیقت را فراموش نمی کنیم
15. They mince and prim and pout.
[ترجمه ترگمان]آن ها به ستوه می آمدند و اخم می کردند و اخم می کردند
[ترجمه گوگل]آنها گوجه فرنگی و ذرت و ذرت
16. He doesn't mince his words when he talks about his ex-boss.
[ترجمه ترگمان]وقتی در مورد رئیس سابقش حرف میزنه، از حرف هاش طفره نمیره
[ترجمه گوگل]او در مورد رئیس سابق خود صحبت می کند
17. I won't mince words : I think your plan is stupid.
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم بگویم که نقشه شما احمقانه است
[ترجمه گوگل]من اصلا حرف نمی زنم: فکر می کنم طرح شما احمقانه است