کلمه جو
صفحه اصلی

neritic


(دریاشناسی - وابسته به بخشی از فلات قاره که تا ژرفای حدود 180 متری گسترش دارد) دریابوم نرتیک، وابسته به منطقه یا کمربند ساحلی

انگلیسی به فارسی

وابسته به منطقه یا کمربند ساحلی


نرتی


دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] عمق 5 تا 200 مترى آب.

جملات نمونه

1. Zhuanghai district is located in the south of neritic area in Bohai gulf.
[ترجمه ترگمان]منطقه Zhuanghai در جنوب منطقه neritic در خلیج Bohai واقع شده است
[ترجمه گوگل]منطقه Zhuanghai در جنوب منطقه Neritic در خلیج Bohai واقع شده است

2. These subfacies are considered to represent respectively the neritic basin, the littoral tidal flat and the nearshore fluviolacustrine sedimentary environments.
[ترجمه ترگمان]این subfacies به ترتیب بیانگر حوضه neritic، سطح ساحلی کرانه ای ساحلی و محیط های رسوبی nearshore fluviolacustrine هستند
[ترجمه گوگل]این زیرفازها به ترتیب به عنوان حوضه نرتیک، ساحلی ساحلی ساحلی و رسوبات فرسایشی دریایی در نظر گرفته می شوند

3. The neritic hydrophone is the key part of ocean seismic exploration, and its property has direct influence on the quality of seismic data acquisition.
[ترجمه ترگمان]The hydrophone بخش کلیدی اکتشاف لرزه ای اقیانوس است و مالکیت آن تاثیر مستقیمی بر کیفیت کسب داده های لرزه ای دارد
[ترجمه گوگل]هیدروژن نرتیک بخش مهمی از اکتشاف لرزه ای اقیانوس است و اموال آن تأثیر مستقیم بر کیفیت اطلاعات لرزه ای دارد

4. So the technique and application of neritic hydrophone are paid more attention by geophysicist.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این تکنیک و کاربرد of hydrophone، توجه بیشتری به متخصص ژئوفیزیک دارند
[ترجمه گوگل]بنابراین تکنیک و کاربرد هیدروفون نرتیک توسط ژئوفیزیک بیشتر مورد توجه قرار می گیرد

5. Fe-Mn ores are confined to the neritic argillaceous-carbonate formation of the Lower Triassic Bocigou Formation and controlled by the stratum and lithology.
[ترجمه ترگمان]او رک ها محدود به تشکیل کربنات argillaceous - کربنات of Bocigou Lower و تحت کنترل the و سنگ شناسی هستند
[ترجمه گوگل]کانی های Fe-Mn به تشکیل سازه های کربنات آهکی-کربنات نیتروژن محدود سازند Bocigou تریاس پایین و تحت کنترل سنگ و سنگ شناسی محدود می شوند

6. D coal seismic exploration in beach and neritic zone has dual nature of land and offshore exploration. Therefore, the acquired seismic data are varied greatly in terms of energy, frequency, and phase.
[ترجمه ترگمان]کاوش لرزه ای ذغال سنگ در ساحل و منطقه neritic دارای ماهیتی دوگانه از اکتشافات زمینی و دریایی است بنابراین داده های لرزه ای کسب شده از نظر انرژی، فرکانس و فاز بسیار متنوع هستند
[ترجمه گوگل]اکتشاف لرزه نگاری زلزله در منطقه ساحلی و نرتیک دارای ماهیت دوگانه اکتشاف زمین و دریا است بنابراین داده های لرزه نگاری به دست آمده از نظر انرژی، فرکانس و فاز بسیار متفاوت است

7. In neritic area, the variable period reverberation caused by seabed terrain fluctuation is the main disturbance factor to the seis- mic data quality.
[ترجمه ترگمان]در ناحیه neritic، ارتعاشات دوره متغیر ناشی از نوسان زمین بس تر، عامل اختلال اصلی در کیفیت داده های seis - میکروفن می باشد
[ترجمه گوگل]در ناحیه نرتیک، بازه زمانی متغیر ناشی از نوسانات سطح زمین، عامل اصلی اختلال در کیفیت داده است

8. Coquina of shoal facies, micrite of neritic facies and sandstone of tidal flat facies may constitute the reservoir rocks in which the fractures serve as reservoir space.
[ترجمه ترگمان]Coquina از رخساره های shoal، micrite از رخساره های neritic و رخساره های flat ممکن است مخزنی را تشکیل دهند که در آن شکستگی های سنگ به عنوان فضای مخزن عمل می کنند
[ترجمه گوگل]کوکینا از رخساره های ساحلی، میکریت رخساره های نیریتی و ماسه سنگ از رخساره های مسطح جزر و مد ممکن است سنگ های مخزن را تشکیل دهند که در آن شکستگی ها به عنوان فضای مخزن عمل می کنند

9. The bathyal-abyssal facies, littoral facies, neritic facies and delta facies are beneficial to oil and gas exploration.
[ترجمه ترگمان]رخساره های bathyal - abyssal، رخساره های littoral و رخساره های delta برای اکتشاف نفت و گاز مفید هستند
[ترجمه گوگل]رخساره های بتال-آبادی، رخساره های ساحلی، رخساره های نیریتی و رخساره های دلتا برای اکتشاف نفت و گاز مفید هستند

10. Foraminifera indicate an outer neritic paleobathymetric setting.
[ترجمه ترگمان]Foraminifera نشون میده که neritic خارجی داره غروب میکنه
[ترجمه گوگل]Foraminifera نشان دهنده تنظیم بیرونی بیرونی پیلو بیاتیمتری است

11. There were mainly neritic shelf and bathyal filling sedimentation in the Pliocene and Quaternary.
[ترجمه ترگمان]عمدتا shelf neritic و bathyal پر شده در the و چهارتایی وجود داشت
[ترجمه گوگل]در پلیوسن و کواترنری عمدتا رسوبات پرتلندی و رسوبی وجود داشت

12. Neritic regions are shallow.
[ترجمه ترگمان]مناطق Neritic کم عمق هستند
[ترجمه گوگل]مناطق نرتی کم عمق هستند

13. This paper illustrated the data acquisition and processing approaches of 3-D coal seismic exploration in the beach and neritic zone in LK working area.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی روش های کسب و پردازش داده های سه بعدی زغال سنگ در ساحل و منطقه neritic در حوزه کاری LK پرداخته است
[ترجمه گوگل]این مقاله رویکردهای جمع آوری و پردازش داده های اکتشاف لرزه ای سه بعدی در ساحل و ناحیه نرتی در منطقه کار LK را نشان داد

14. The Dashui gold ore deposit is a super-large and special one found in Triassic carbonate rocks of neritic facies in the south of western Qinling orogenic belt.
[ترجمه ترگمان]کانسار طلای Dashui a یک super بسیار بزرگ و ویژه است که در سنگ های کربنات Triassic از facies neritic در جنوب کمربند Qinling Qinling واقع شده است
[ترجمه گوگل]سپرده سنگ معدن طلا Dashui یک فوق العاده بزرگ و خاص است که در سنگ های کربنات تریاس یافت شده از رخساره های نیریتی در جنوب غربی کمربند اوریونیک Qinling است


کلمات دیگر: