1. he had to fudge an excuse for his absence
او مجبور شد برای غیبت خودش بهانه ای بتراشد.
2. He tried to fudge the issue by saying that he did not want to specify periods.
[ترجمه ترگمان]او با گفتن اینکه نمی خواهد دوره های مشخصی را مشخص کند، سعی کرد این مساله را حل کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد مسئله را با ذکر این نکته توضیح دهد که او نمی خواست دوره ها را مشخص کند
3. The government continues to fudge the issue by refusing to give exact figures.
[ترجمه ترگمان]دولت با امتناع از دادن آمار دقیق به این مساله ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]دولت با تمسخر دادن به ارقام دقیق، این موضوع را ادامه می دهد
4. He had to fudge a reply because he didn't know the right answer.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود جوابی بدهد چون جواب درست را نمی دانست
[ترجمه گوگل]او مجبور شد پاسخی را از بین ببرد زیرا او جواب درست را نمی دانست
5. This solution is a fudge rushed in to win cheers at the party conference.
[ترجمه ترگمان]این راه حل یک fudge است که برای برنده شدن در کنفرانس حزب عجله دارد
[ترجمه گوگل]این راه حل یک فحش است که در کنفرانس حزب به فریاد زد
6. I've got a good recipe for fudge.
[ترجمه ترگمان]یه دستورالعمل خوب برای فاج دارم
[ترجمه گوگل]من یک دستورالعمل خوب برای فساد دارم
7. Chocolate and chocolate sauces, toffees, fudge, butterscotch, carob chocolate.
[ترجمه ترگمان]شکلات، شکلات شکلاتی، تافی، تافی، تافی، به carob شکلات
[ترجمه گوگل]شکلات و شکلات سس، طعنه ها، فوج، Butterscotch، شکلات لاشه
8. Even more surprising is Glenny's attempt to fudge the fundamental issues of the Balkan conflict.
[ترجمه ترگمان]حتی جالب تر از این، تلاش Glenny برای اصلاح مسائل اساسی مناقشه بالکان است
[ترجمه گوگل]حتی شگفت انگیز است که تلاش Glenny برای محو کردن مسائل اساسی درگیری بالکان است
9. Sprinkle the spices over the hot fudge.
[ترجمه ترگمان] ادویه جات رو از اون شکلات داغ استفاده کن
[ترجمه گوگل]ادویه جات ترش را در طول فندق داغ بپوشانید
10. He made a fudge of one of her feet.
[ترجمه ترگمان]فاج از یکی از پاهایش فاج درست کرد
[ترجمه گوگل]او یکی از پاهای خود را از بین برد
11. There are a couple of fudge options at hand, but neither entirely bridges the divide.
[ترجمه ترگمان]چند تا از این گزینه ها را در دست داریم، اما نه کاملا شکاف را تقسیم می کنند
[ترجمه گوگل]چند گزینه ی محو در دست وجود دارد، اما تقسیم آن به هیچ وجه کامل نیست
12. Vicky stole piece of fudge from kitchen.
[ترجمه ترگمان] ویکی از آشپزخونه یه تیکه شکلات دزدید
[ترجمه گوگل]ویکی قهوه ای را از آشپزخانه ربود
13. With Thornton's final refusal the comrades could not fudge the Chair issue any longer.
[ترجمه ترگمان]با جواب نهایی تور نتن لیسی دیگر نتوانست جلوی این کار را بگیرد
[ترجمه گوگل]با رد آخر نهایی Thornton، رفقا نمیتوانستند صندلی بیشتری را از بین ببرند
14. Brownies are a hybrid, part fudge, part cake.
[ترجمه ترگمان]Brownies \"یه دورگه، یه تیکه کیک\" و یه تیکه کیک
[ترجمه گوگل]براویان یک ترکیب هیجان انگیز، بخشی از کیک است
15. Pour the hot fudge over the marshmallows.
[ترجمه ترگمان]اون شکلات داغ رو بریز روی شیرینی ها
[ترجمه گوگل]سوپ خیس را روی مارمولک ها پر کنید