expected

[ترجمه ترگمان] ما نتایج مورد انتظار را از تجربه خود دریافت نکردیم
[ترجمه گوگل] ما نتیجه آزمایش مورد انتظار ما را دریافت نکردیم

او انتظار داشت که در مقابل خدماتش پاداشی منصفانه به او داده شود.

توقع داشت که به او انعام بدهی.

توقع داشتم برایم نامه بنویسی.

توفان پیش بینی شده به وقوع نپیوست.

هرگز انتظار چنین بی ادبی را از او نداشتم.

از او انتظار داشتند که صبح تا شب فرمانبری کند.

انتظار نمی رود که امشب زنده بماند.

زودتر از آنچه انتظار داشتم

از استادان دانشگاه انتظار دارند مقاله و کتاب به چاپ برسانند.

از اعضای حزب انتظار نداشتند که عقاید شخصی خودشان را علنی کنند.

کارهایی که انتظار داشتند من انجام دهم.

زودتر از انتظار من وارد شد.

آنچه را که انتظار داشتم نگفت.

پدرش بی پول بود و لذا انتظار کمک از او نداشت.

از آنچه انتظار داشتم کمتر وقت گرفت.

آن دانشکده دو برابر انتظار شاگرد گرفت.

این با آنچه انتظار داشتم کلا فرق دارد.

او توضیحاتی کاملتر از آنچه انتظار داشتیم به ما داد.

یکی از محسنات ناپلئون این بود که آنچه را که از زیر دستان خود انتظار داشت از خودش هم می خواست.

کار ساختمان پل از آنچه که انتظار می رفت تندتر جلو می رود.

[ترجمه ترگمان]نتیجه آن چیزی نبود که او با علاقه و علاقه انتظار داشت
[ترجمه گوگل]نتیجه آن چیزی بود که او انتظار داشت

[ترجمه ترگمان]انتظار داشتم با صفحه کلید ضربه بزنم
[ترجمه گوگل]انتظار داشتم خودم را با صفحه کلید آشنا کنم

[ترجمه ترگمان]ما انتظار کمی اشتباه داشتیم، اما همه چیز به طور قابل ملاحظه ای آهسته پیش رفته
[ترجمه گوگل]ما انتظار داشتیم که چند زلزله داشته باشیم، اما همه چیز به طرز قابل ملاحظه ای هموار است

[ترجمه ترگمان]انتظار می رفت که کنسرت به فروش برسد
[ترجمه گوگل]انتظار میرود این کنسرت به فروش برسد

[ترجمه ترگمان]انتظار می رود چند تغییر مهم در صف برای مسابقه پنجشنبه با اسکاتلند وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود چندین تغییر مهم در ترکیب تیم های اسکاتلند در روز پنج شنبه انجام شود

[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که مطالبات بیمه ای اوج بگیرد
[ترجمه گوگل]ادعاهای بیمه انتظار می رود افزایش یابد

[ترجمه ترگمان]انتظارش را داشتیم، اما هیچ وقت پیدایش نشد
[ترجمه گوگل]ما او را انتظار داشتیم، اما او هرگز ظاهر نشد