کلمه جو
صفحه اصلی

summery


معنی : تابستان، تابستانی، شبیه تابستان
معانی دیگر : وابسته به یا مانند تابستان، گرم، خوشایند

انگلیسی به فارسی

تابستان، شبیه تابستان، تابستانی


summery، تابستانی، تابستان، شبیه تابستان


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or suitable for summer.
متضاد: warm, wintry

• of or pertaining to summer, like summer, characteristic of summer, suitable or appropriate for summer
something that is summery is suitable for summer or characteristic of summer.

دیکشنری تخصصی

[صنعت] خلاصه، مجمل

مترادف و متضاد

تابستان (صفت)
summery

تابستانی (صفت)
summer, summery

شبیه تابستان (صفت)
summery

جملات نمونه

1. Clare walked by looking very summery in a pale blue sundress.
[ترجمه ترگمان]کلیر با چهره ای که در لباس تابستانی به رنگ آبی کم رنگ به نظر می رسید راه می رفت
[ترجمه گوگل]کلار با نگاهی بسیار تابستان در یک ساندویای آبی رنگ راه می رفت

2. A summery variation is to add finely chopped cress.
[ترجمه ترگمان]یک تغییر summery این است که cress تکه تکه شده را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]تنوع تابستانی این است که کراس ریز خرد شده را اضافه کنید

3. Soft pinks and browns are the summery eyeshadow shades that suit every woman, regardless of colouring.
[ترجمه ترگمان]رنگ های نرم و قرمز قهوه ای، رنگ های روشن summery هستند که هر زنی بدون توجه به رنگ و رنگ آن، متناسب با هر زنی است
[ترجمه گوگل]پینک های نرم و قهوه ای، سایه های چشم های سالم هستند که برای هر زن مناسب است، صرف نظر از رنگ آمیزی

4. She appeared, summery in an apple green frock, her hair ribboned.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در یک پیراهن سبز سیب، که بند موهایش را می پوشاند، ظاهر شده بود
[ترجمه گوگل]او ظاهر شد، با یک قاشق سبز سیب زمینی، موهایش را روی میز گذاشت

5. They gave the place a summery look, an ironic note considering the winter that cloaked them both.
[ترجمه ترگمان]با توجه به زمستانی که هر دو را پنهان کرده بود، یک نگاه تابستانی به این مکان انداختند
[ترجمه گوگل]آنها یک جایی دیدند که جادویی به نظر می رسید

6. Plain straw hat, about £ Sandra Philips Simple, summery, swinging.
[ترجمه ترگمان]کلاه حصیری ساده، در حدود ساندرا فیلیپس ساده، تابستانی و تاب دار
[ترجمه گوگل]کلاه کاه ساده، حدود � Sandra Philips ساده، تابستان، نوسان

7. Summery It is a mixed system that water laws of California evolves to adopt. This system comprises of Riparian right, Priority Appropriation Right and other kind of water rights.
[ترجمه ترگمان]\"summery\" یک سیستم ترکیبی است که قوانین آبی کالیفرنیا در حال اتخاذ آن هستند این سیستم شامل حق Riparian، حق تصرف حق و سایر انواع حقوق آب است
[ترجمه گوگل]Summery این سیستم مخلوطی است که قوانین آب کالیفرنیا برای اتخاذ تصمیم می گیرند این سیستم شامل حق Riparian، حق تقدم اولویت و سایر انواع حقوق آب است

8. Summery: The performance technology is one method to encourage individual or the team to develop continually.
[ترجمه ترگمان]summery: فن آوری عملکرد یک روش برای تشویق افراد یا تیم برای توسعه مستمر است
[ترجمه گوگل]Summery تکنولوژی عملکرد یک روش برای تشویق فرد یا تیم به طور مداوم است

9. Finally, the paper gives the summery of the diesel dynamo test system.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، این مقاله، شبیه سازی سیستم تست موتور دیزل را می دهد
[ترجمه گوگل]در نهایت، این مقاله خلاصه ای از سیستم دینامو دیزل می دهد

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

11. Dark cherry red colour . Summery tropical fruit with a touch of asparagus finishing fresh and zingy.
[ترجمه ترگمان]رنگ آلبالویی رنگ میوه های گرمسیری با ترکیبی از مارچوبه که تازه و تازه شده بودند
[ترجمه گوگل]رنگ قرمز تیره گیلاس میوه گرمسیری سالم با لمس مارچوبه تازه و پرتقال به پایان رسید

12. I the last, we will summery and forecast future development of reasonability analysis in logistics transportation.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما شاهد توسعه آینده تحلیل reasonability در حمل و نقل تدارکات خواهیم بود
[ترجمه گوگل]من آخرین، ما خلاصه و پیش بینی توسعه آینده تجزیه و تحلیل منطقی در حمل و نقل تدارکات

13. Also included is a summery of major parallel events in world history.
[ترجمه ترگمان]همچنین شامل summery از رویداده ای مهم موازی در تاریخ جهان نیز می شود
[ترجمه گوگل]همچنین شامل یک قدم از وقایع مهم موازی در تاریخ جهان است

14. In a summery, our national stock unseasoned issuance system change is featured with characteristics of compulsion, slowness and partialness .
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، تغییرات سیستم صدور اوراق بهادار ملی ما با مشخصات اجباری، کندی و partialness نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]در تابستان، تغییر سیستم صدور مجوزی ناشی از سهام ملی ما با ویژگی های اجبار، کندی و کمبود بودن مشخص شده است

15. Fill in the monthly summery time sheet.
[ترجمه ترگمان]برگه time ماهانه را پر کنید
[ترجمه گوگل]برگه ماهانه ماهانه را پر کنید


کلمات دیگر: