1. the city's population is swelling rapidly
جمعیت شهر به سرعت زیاد می شود.
2. Telling your troubles is swelling your troubles.
[ترجمه hamid] گفتن مشکلات ، مشکلات را زیا می کند
[ترجمه ترگمان]گفتن مشکلاتت داره به مشکلاتت غلبه می کنه
[ترجمه گوگل]مشکالت خود را با مشکلاتی روبرو می کند
3. Poison from the weaver fish causes paralysis, swelling, and nausea.
[ترجمه ترگمان]مسمومیت ناشی از ماهی فروشان موجب فلج شدن، تورم و حالت تهوع می شود
[ترجمه گوگل]سم از ماهی بافندگی باعث فلج، تورم و تهوع می شود
4. The spider's bite can cause pain and swelling.
[ترجمه ترگمان]نیش عنکبوت میتونه باعث درد و ورم بشه
[ترجمه گوگل]نیش عنکبوت می تواند باعث درد و تورم شود
5. He probed the swelling anxiously with his finger.
[ترجمه ترگمان]با انگشتش swelling را بررسی می کرد
[ترجمه گوگل]او با انگشت خود به شدت با تورم مشکوک شد
6. Doctors tried desperately to reduce the swelling in her brain.
[ترجمه ترگمان]پزشکان نومیدانه تلاش کردند تورم مغزش را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]پزشکان به شدت به کاهش تورم در مغز خود سعی کردند
7. If the swelling should recur, please take this medicine immediately.
[ترجمه ترگمان]اگه تورم دوباره عود کنه لطفا سریعا این دارو رو بردار
[ترجمه گوگل]اگر تورم باید تجدید شود، لطفا این دارو را بلافاصله مصرف کنید
8. You may notice redness and swelling after the injection.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است به قرمزی و تورم بعد از تزریق توجه کنید
[ترجمه گوگل]ممکن است بعد از تزریق، قرمزی و تورم مشاهده شود
9. The swelling on her leg was dispersed by cold compresses.
[ترجمه ترگمان]ورم روی پایش با کمپرس سرد پراکنده شد
[ترجمه گوگل]تورم بر روی پای او با فشردهای سرد پراکنده شد
10. The swelling will go down if you rest your foot.
[ترجمه ترگمان]اگه به پات استراحت بدی تورم برطرف می شه
[ترجمه گوگل]اگر پای خود را ببندید تورم پایین می آید
11. The swelling had begun to go down, and he was able, with pain, to hobble.
[ترجمه ترگمان]ورم کرده بود و او قادر بود لنگ لنگان لنگان راه برود
[ترجمه گوگل]تورم شروع به پایین کرد و توانست با درد دردسر کند
12. These tablets should reduce the swelling .
[ترجمه ترگمان]این قرص ها باید تورم را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]این قرص ها باید تورم را کاهش دهند
13. There is a marked swelling of the lymph nodes.
[ترجمه ترگمان]التهاب مشخص غدد لنفاوی وجود دارد
[ترجمه گوگل]تورم مشخصی از گره های لنفاوی وجود دارد
14. The fall left her with a painful swelling above her eye.
[ترجمه ترگمان]پاییز او را با یک ورم دردناک بالای سرش رها کرد
[ترجمه گوگل]سقوط او را با تورم دردناک بالای چشم او را ترک کرد
15. The swelling on her finger was caused by a foreign body in it.
[ترجمه ترگمان]ورم روی انگشتش به وسیله یک جسم خارجی در آن ایجاد شده بود
[ترجمه گوگل]تورم روی انگشتش یک بدن خارجی در آن بود