کلمه جو
صفحه اصلی

fruity


معنی : جاذب، موثر، میوهای، میوه مانند، انگور مزه
معانی دیگر : (از نظر مزه و بو) میوه مانند، میوه سان، (شراب) با طعم میوه، میوه مزه، (صدا) قوی و گیرا، پر جوهر، جالب، پر آب و رنگ، گیرا، ربایا، دلربا، (خودمانی) خل وضع، غیر عادی، آدم ناجور

انگلیسی به فارسی

میوه مانند، میوه ای، انگور مزه، موثر، جاذب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: fruitier, fruitiest
مشتقات: fruitiness (n.)
(1) تعریف: resembling a fruit in taste and smell.

- a fruity wine
[ترجمه ترگمان] یک شراب میوه ای
[ترجمه گوگل] شراب میوه ای

(2) تعریف: (offensive slang) homosexual.
مشابه: queer

• fruit like; juicy; fruit flavored; sweet
something that is fruity smells or tastes of fruit.
a fruity laugh or voice is rich and deep.

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] طعم میوه ای : طعمی نامطلوب است که بر اثر تخمیر بیش از حد یا آلودگی میکروبی قبل از حرارت دادن برکگ چای به وجود می آید.

مترادف و متضاد

جاذب (صفت)
absorbent, adsorbent, catchy, absorbing, engrossing, attractive, absorptive, bibulous, catching, mesmeric, fruity

موثر (صفت)
operational, valid, drastic, effective, live, operative, striking, impressive, affective, efficient, efficacious, effectual, sensational, pivotal, forcible, weighty, pithy, forceful, fruity, operant

میوه ای (صفت)
fruity

میوه مانند (صفت)
fruity

انگور مزه (صفت)
fruity

جملات نمونه

fruity wine

شرابی که طعم میوه دارد


1. fruity wine
شرابی که طعم میوه دارد

2. ghamer almolook vaziri's fruity voice
صدای پر طنین قمرالملوک وزیری

3. This shampoo smells fruity and leaves the hair beautifully silky.
[ترجمه ترگمان]این شامپو بوی میوه می دهد و مو را به زیبایی نرم می کند
[ترجمه گوگل]این شامپو بوی میوه ای دارد و مو را زیبایی ابریشمی می دهد

4. It's described on the label as 'light, fruity wine'.
[ترجمه ترگمان]آن بر روی برچسب به عنوان نور، شراب میوه ای توضیح داده می شود
[ترجمه گوگل]این در برچسب به عنوان 'نور، شراب میوه' توصیف شده است

5. The wine has a lively fruity flavour.
[ترجمه ترگمان] شراب بوی میوه میده
[ترجمه گوگل]شراب دارای عطر و طعم میوه ای پر جنب و جوش است

6. This wine has a full fruity flavour.
[ترجمه ترگمان] این شراب طعم میوه آیه
[ترجمه گوگل]این شراب دارای عطر و طعم کامل میوه ای است

7. This cheese has a slightly fruity flavour.
[ترجمه ترگمان]این پنیر یه ذره طعم میوه میده
[ترجمه گوگل]این پنیر دارای طعم کمی میوه ای است

8. He was well known for his fruity jokes.
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر جک های fruity معروف بود
[ترجمه گوگل]او به خوبی برای جوک های میوه ای خود شناخته شده بود

9. A fruity quality is common to all wine made from this grape.
[ترجمه ترگمان]کیفیت میوه ای برای همه شرابی که از این انگور ساخته می شود رایج است
[ترجمه گوگل]کیفیت شراب برای همه شراب ساخته شده از این انگور رایج است

10. This drink is soft and fruity.
[ترجمه ترگمان]این نوشیدنی نرمه و میوه آیه
[ترجمه گوگل]این نوشیدنی نرم و میوه ای است

11. That drink has a fruity taste.
[ترجمه ترگمان] اون نوشیدنی طعم میوه ای داره
[ترجمه گوگل]این نوشیدنی دارای طعم میوه ای است

12. Jerrold laughed again, a solid, fruity laugh.
[ترجمه ترگمان]امت دوباره خندید، خنده ای محکم و میوه ای
[ترجمه گوگل]جرلد دوباره خندید، خندیدن جامد، میوه ای

13. His fruity tenor boomed above the hubbub at rowdy election meetings, at Labour Party conferences, even at formal banquets.
[ترجمه ترگمان]در جلسات حزب کارگر، حتی در مهمانی های رسمی، که در جلسات حزب کارگر، در کنفرانس های رسمی حزب کارگر، صدای زیر و پر از میوه ای به گوش رسید
[ترجمه گوگل]تنور میوه ای او در بالای جلسه انتخابات پر سر و صدا، در کنفرانس های حزب کارگر، حتی در مراسم رسمی، به سر می برد

14. Many varieties also have a vegetable or fruity overtone, variously described as cucumber or melon.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از انواع نیز میوه گیاهی یا میوه ای دارند که به شکل های مختلف به عنوان خیار یا هندوانه توصیف می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ارقام نیز دارای گوشت سبز یا میوه ای هستند که به صورت های مختلف به عنوان خیار یا خربزه شناخته می شوند

Ghamer Almolook Vaziri's fruity voice

صدای پرطنین قمرالملوک وزیری


پیشنهاد کاربران

توی زبان عامیانه به معنای گی بودنم استفاده میشه


کلمات دیگر: