1. response latency
نهفتگی پاسخ
2. nastic response
پاسخ تنجشی،واکنش تنجشی
3. a learned response
واکنش اکتسابی
4. a measured response
پاسخ سنجیده
5. a speedy response
پاسخ سریع
6. an expeditious response
پاسخ سریع
7. an unwilling response
پاسخ حاکی از بی میلی
8. she gave no response to my question
پاسخی به پرسش من نداد.
9. i opened the door in response to the knock
در پاسخ به ضربه بر در آنرا گشودم.
10. we are anxiously awaiting your response
با اشتیاق آمیخته با نگرانی در انتظار پاسخ شما هستیم.
11. any terrorist act will meet our armed response
هر گونه اقدام تروریستی با واکنش مسلحانه ی ما روبرو خواهد شد.
12. His response was full of pretentious nonsense.
[ترجمه ترگمان]جواب او پر از چرندیات پر زرق و برق بود
[ترجمه گوگل]پاسخ او پر از مزخرف وحشتناک بود
13. He was gratified by Lucy's response.
[ترجمه ترگمان]از پاسخ لوسی خشنود شد
[ترجمه گوگل]او از پاسخ لوسی خوشحال شد
14. She laughed in response to his jokes.
[ترجمه ترگمان]او در پاسخ به لطیفه های خود خندید
[ترجمه گوگل]او در پاسخ به جوک هایش خندید
15. The initial response has been encouraging.
[ترجمه ترگمان]واکنش اولیه دلگرم کننده بوده است
[ترجمه گوگل]پاسخ اولیه تشویق شده است
16. Our immediate response to the attack was sheer horror.
[ترجمه ترگمان]واکنش فوری ما به حمله، وحشت محض بود
[ترجمه گوگل]پاسخ فوری ما به این حمله ترسناک بود
17. His response was one of complete disbelief.
[ترجمه ترگمان]واکنش او با ناباوری کامل بود
[ترجمه گوگل]پاسخ او یکی از کل کفر بود
18. Mr. Dambar was gratified by his response.
[ترجمه ترگمان]آقای Dambar از پاسخ او خشنود شد
[ترجمه گوگل]آقای دامبار از پاسخ او سپاسگزار بود
19. I'm sorry I punched him, it was a reflex action/response.
[ترجمه ترگمان]متاسفم که مشت زدم، عکس العمل یک عکس العمل بود
[ترجمه گوگل]من متاسفم که من او را شکست دادم، این یک اقدام / پاسخ رفلکس بود