کلمه جو
صفحه اصلی

potato


معنی : سیب زمینی، انواع سیب زمینی
معانی دیگر : (گیاه شناسی) بته ی سیب زمینی (solanum tuberosum از خانواده ی nightshade)

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) سیب زمینی، انواع سیب زمینی


سیب زمینی، انواع سیب زمینی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: potatoes
(1) تعریف: a plant that is native to South America and is widely cultivated for its edible tubers.

(2) تعریف: the starchy, edible tuber of this plant, which has a thin, usu. brown, yellow, or reddish skin.

(3) تعریف: a sweet potato.

• plant grown for its starchy edible tubers (native to south america); edible tuber of the potato plant
a potato is a round white vegetable with a brown or red skin. potatoes grow underground.
see also hot potato.

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] سیب زمینی

مترادف و متضاد

سیب زمینی (اسم)
spud, potato

انواع سیب زمینی (اسم)
potato

جملات نمونه

1. potato blight
آفت سیب زمینی

2. potato chips are crisp
سیب زمینی سرخ کرده (چیپس) ترد است.

3. potato puff
پفک سیب زمینی

4. potato tubers become buds
تکمه های سیب زمینی تبدیل به جوانه می شود.

5. a potato farm
کشتمان سیب زمینی،مزرعه ی سیب زمینی

6. a potato garden
پالیز سیب زمینی

7. a potato patch
کشتزار سیب زمینی

8. the potato is half baked
سیب زمینی نیمه پخته است.

9. a freak potato that weighed three kilos
سیب زمینی خارق العاده ای که سه کیلو وزن داشت.

10. a bag of potato chips
یک پاکت (سیب زمینی) چیپس

11. a dip for potato chips
سس برای آن که سیب زمینی سرخ کرده در آن فرو برده شود.

12. to roast a potato in ashes
سیب زمینی را در خاکستر پختن

13. You are such a couch potato on weekends.
[ترجمه امیرحسین] شما در تعطیلات آخر هفته زیاد تلویزیون تماشا میکنید. ( عبارت couch potato به کسی گفته می شود که مدام روی مبل در حال تماشای تلویزیون است. )
[ترجمه ترگمان]شما در تعطیلات آخر هفته مثل یک سیب زمینی ساده هستید
[ترجمه گوگل]در آخر هفته شما چنین سیب زمینی دارید

14. They gave us bags of potato chips .
[ترجمه ترگمان]آن ها به ما کیسه های سیب زمینی را دادند
[ترجمه گوگل]آنها کیسه های چیپس سیب زمینی را به ما دادند

15. It rained for the potato harvest.
[ترجمه ترگمان]به خاطر برداشت محصول سیب زمینی باران آمد
[ترجمه گوگل]این برای برداشت محصول سیب زمینی پیش رفته است

16. The potato is a real monster.
[ترجمه ترگمان] سیب زمینی یه هیولا واقعیه
[ترجمه گوگل]سیب زمینی هیولای واقعی است

17. Chop the potato into bite-sized pieces.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی را خرد کنید و قطعات خرد شده را خرد کنید
[ترجمه گوگل]سیب زمینی را به اندازه قطعات نیشیقه بشویید

18. The humble potato may be the key to feeding the world's population.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی فروتن ممکن است کلید تغذیه جمعیت جهان باشد
[ترجمه گوگل]سیب زمینی فروتن ممکن است کلید تغذیه جمعیت جهان باشد

19. He's turned into a real couch potato since he subscribed to the sports channel.
[ترجمه ترگمان]او از زمانی که به این کانال ورزشی تعلق داشت تبدیل به یک سیب زمینی شیرین شده بود
[ترجمه گوگل]از آنجا که او به کانال های ورزشی مشترک شده است، او به یک سیب زمینی قهوه ای تبدیل شده است

پیشنهاد کاربران

چیپس

سیب زمینی

اسم potato به معنای سیب زمینی
معادل فارسی اسم potato سیب زمینی است. potato یا سیب زمینی به گیاهی سفید رنگ با پوستی قهوه ای گفته می شود که جزء خانواده سبزیجات است و زیر زمین می روید. مثال:
baked potatoes ( سیب زمینی ( های ) پخته )

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: