معنی : دزدیدن، لگد زدن، راندن، فرو کردن، بهم زدن، تجاوز کردن به، هل دادن، اب پز کردن، دزدکی شکار کردن، برخلاف مقررات شکار صید کردن
معانی دیگر : (تخم مرغ بی پوست یا ماهی را در آب یا در ظرف شناور در آب) پختن، آب پز کردن، (به خاطر راه رفتن انسان یا چارپایان) گلی کردن، چاله چوله دار کردن، گلی شدن، پر چاله چوله شدن (در اثر رفت و آمد)، تجاوز کردن (به ویژه به منظور شکار یا ماهیگیری در ملک دیگران)، قاچاقی صید کردن، (با آب آمیختن و به صورت خمیر نرم در آوردن) خمیر کردن، اب پز کردن تخم مره با پوست، خیساندن