کلمه جو
صفحه اصلی

analogous


معنی : مشابه، شبیه، مانند، متشابه، قابل قیاس، قابل مقایسه، نظیر
معانی دیگر : قیاس پذیر، فراسنج پذیر، همسنج پذیر، متناظر، همسان

انگلیسی به فارسی

قیاس‌پذیر، قابل‌قیاس، هم‌سنگ، قابل‌سنجش، هم‌تراز، هم‌ارز


شبیه، همانند، نظیر


مشابه، شبیه، قابل قیاس، قابل مقایسه، مانند، متشابه، نظیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: analogously (adv.), analogousness (n.)
(1) تعریف: similar or corresponding in the manner of an analogy.
مترادف: comparable, correspondent, corresponding, similar
متضاد: disparate, unrelated
مشابه: comparable, correspondent, corresponding, similar

- The two paintings are analogous in their use of symbols.
[ترجمه ترگمان] این دو نقاشی با استفاده از نماد مشابه هستند
[ترجمه گوگل] این دو نقاشی در استفاده از نمادها مشابه هستند
- I cannot agree that the veneration of Buddha is analogous to belief in Jesus Christ in Christianity.
[ترجمه ترگمان] من نمی توانم قبول کنم که احترام بودا مشابه اعتقاد به عیسی مسیح در مسیحیت است
[ترجمه گوگل] من نمی توانم موافقم که احترام بودا به اعتقاد عیسی مسیح در مسیحیت شباهت دارد
- Her experience of immigrating to Australia was in some ways analogous with my own experience of settling in America.
[ترجمه ترگمان] تجربه مهاجرت به استرالیا به طریقی مشابه تجربه خودم از اقامت در آمریکا بود
[ترجمه گوگل] تجربه وی از مهاجرت به استرالیا به نحوی مشابه با تجربه شخصی خود در آمریکا بود

(2) تعریف: in biology, similar in form or function, but of different evolutionary origin.
مشابه: comparable, homologous, like

• parallel; similar, comparable
if one thing is analogous to another, the two things are similar in some way.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] قابل قیاس
[نساجی] رنگهای متشابه
[ریاضیات] مشابه، تشابهی، قیاسی، به همین ترتیب، نظیر، مشابه با، قابل مقایسه، متشابه، قابل قیاس، شبیه، متناظر

مترادف و متضاد

مشابه (صفت)
similar, alike, analogous, equivalent, resembling, homogeneous, semblable

شبیه (صفت)
similar, equal, alike, rival, like, same, analogous, quasi, papilionaceous, semblable

مانند (صفت)
similar, alike, like, analogous, resembling, looking like, comparable

متشابه (صفت)
similar, alike, like, analogous, resembling, homologous, homonymous

قابل قیاس (صفت)
analogous, analogical

قابل مقایسه (صفت)
analogous, comparable

نظیر (صفت)
rival, analogous, comparable

agreeing, similar


Synonyms: akin, alike, comparable, consonant, convertible, correspondent, corresponding, equivalent, homologous, interchangeable, kindred, like, parallel, related, resembling, undifferentiated, uniform


Antonyms: disagreeing, disparate, dissimilar, unalike, unlike, unrelated


جملات نمونه

1. The two processes are not analogous.
[ترجمه ترگمان]این دو فرآیند مشابه نیستند
[ترجمه گوگل]دو فرآیند مشابه نیستند

2. The two situations are roughly analogous.
[ترجمه Nily] این دو وضعیت به سختی مشابه هم هستند
[ترجمه ترگمان]این دو وضعیت تقریبا مشابه هستند
[ترجمه گوگل]دو موقعیت تقریبا مشابه هستند

3. The company is in a position closely analogous to that of its main rival.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در موقعیتی شبیه به رقیب اصلی خود قرار دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت در موقعیتی قرار دارد که نزدیک به رقیب اصلی آن است

4. The report's findings are analogous with our own.
[ترجمه ترگمان]یافته های این گزارش مشابه ما هستند
[ترجمه گوگل]یافته های این گزارش با ما مشابه است

5. The national debt is analogous with private debt.
[ترجمه ترگمان]بدهی ملی مشابه بدهی خصوصی است
[ترجمه گوگل]بدهی ملی مشابه بدهی های خصوصی است

6. This proposal was analogous to/with the one we discussed at the last meeting.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد مشابه با همان چیزی است که در آخرین جلسه به آن پرداختیم
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد مشابه با / با آنچه که ما در آخرین جلسه بحث کردیم، بود

7. The present crisis is analogous with the situation immediately before the war.
[ترجمه ترگمان]بحران کنونی مشابه وضعیت قبل از جنگ است
[ترجمه گوگل]بحران کنونی با وضعیت بلافاصله قبل از جنگ مشابه است

8. The healthy kind is analogous to how the body treats a simple flesh wound.
[ترجمه ترگمان]نوع سالم مشابه نحوه برخورد بدن با زخم ساده است
[ترجمه گوگل]نوع سالم مشابه با نحوه عمل جراحی ساده بدن است

9. There is as it happens an Anglo-Saxon proverb analogous to Lord Acton's(sentence dictionary), but still significantly different.
[ترجمه ترگمان]همانطور که این اتفاق رخ می دهد یک ضرب المثل انگلیسی - ساکسون مشابه با فرهنگ Lord (فرهنگ لغت)اتفاق می افتد، اما هنوز به طور قابل توجهی متفاوت است
[ترجمه گوگل]همانطور که اتفاق می افتد یک ضرب المثل آنگلوساکسون است که مشابه لرد اکتون (فرهنگ لغت جمله) است، اما هنوز هم به طور قابل توجهی متفاوت است

10. Analogous colors are those that lie next to one another on the wheel.
[ترجمه ترگمان]رنگ های Analogous آن هایی هستند که کنار یکدیگر روی چرخ قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]رنگ های مشابه آنهایی هستند که در کنار یکدیگر قرار دارند

11. Incidence is analogous to water pouring into a sink and outcidence is analogous to water leaving the sink via the plughole.
[ترجمه ترگمان]Incidence مشابه آبی است که به درون سینک سرازیر می شود و outcidence مشابه آب است که سینک را از طریق the رها می کند
[ترجمه گوگل]بروز مشابه با آب ریختن به یک سینک است و پیش بینی مشابه با آب خروج از ناحیه از طریق plughole

12. They had done this using processes analogous to those which provided the energy of the Sun.
[ترجمه ترگمان]آن ها این کار را با استفاده از فرآیندهایی مشابه آنچه که انرژی خورشید را تامین می کرد انجام داده بودند
[ترجمه گوگل]آنها این کار را با استفاده از فرآیندهای مشابه با آنهایی که انرژی خورشید را فراهم کرده بودند انجام داده بودند

13. This process is analogous to estimating, programming and monitoring a construction project.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند مشابه تخمین، برنامه ریزی و نظارت بر یک پروژه ساخت وساز است
[ترجمه گوگل]این فرآیند همانند برآورد، برنامه ریزی و نظارت بر یک پروژه ساختمانی است

14. A self-sufficient settlement is analogous to a pin worker who must cut, bend, attach, and deliver by himself.
[ترجمه ترگمان]یک توافق خودکفا، مشابه یک کارگر pin است که باید برش، خم، الحاق، و تحویل خود را به خود اختصاص دهد
[ترجمه گوگل]یک حل و فصل خودکفا یک کارمند پین است که باید برش، خم کردن، پیوستن و تحویل توسط خود یکسان باشد

15. Artificial-life researchers worldwide have produced and evolved systems analogous to whole rainforests full of synthetic organisms with complex interactions.
[ترجمه ترگمان]پژوهشگران حیات مصنوعی در سراسر جهان به سیستم های تکامل یافته و تکامل یافته مشابه کل جنگل های بارانی که پر از ارگانیسم های ترکیبی با تعاملات پیچیده هستند، تولید و تکامل کرده اند
[ترجمه گوگل]محققان مصنوعی زندگی در سراسر جهان سیستم های تولید شده و تکامل یافته را شبیه به تمام جنگل های بارانی پر از موجودات مصنوعی با تعاملات پیچیده

پیشنهاد کاربران

همانند ، مشابه

رنگ های هم خانواده یا همجوار ( رنگهای نزدیک هم روی چرخه رنگ )

هم تراز، هم سنگ

analogous ( adj ) = مشابه، قابل قیاس، قیاس پذیر، شبیه، هم نوع، متشابه، همانند، همسان، همتراز

مترادف با کلمه های : similiar to , comparable

examples:
1 - The action of light waves is analogous to the action of sound waves.
عملکرد موج های نوری مشابه عملکرد موج های صوتی است.
2 - the brain is analogous to a computer.
مغز انسان مشابه کامپیوتر است.
3 - These two processes are complex and are not analogous.
این دو فرایند پیچیده هستند و قابل مقایسه نیستند.
4 - Superstition is sometimes held to be analogous with ignorance.
گاهی اوقات خرافات همتراز با جهل است.
5 - The current crisis in Iran is exactly analogous to during the Iran - Iraq war, and the country's inflation is similar to country of Venezuela.
بحران کنونی در ایران دقیقاً مشابه زمان جنگ ایران و عراق است و تورم کشور مشابه کشور ونزوئلا است.


کلمات دیگر: