1. starvation wages
مزد بخور و نمیر
2. the imprint of starvation
تاءثیر بارز گرسنگی
3. one could see the effects of starvation and disease in her face
پیامدهای گرسنگی و بیماری در چهره ی او نمایان بود.
4. They died of thirst or starvation.
[ترجمه ترگمان]آن ها از تشنگی و گرسنگی مردند
[ترجمه گوگل]آنها از تشنگی یا گرسنگی جان سپردند
5. Emergency aid could save millions threatened with starvation.
[ترجمه ترگمان]کمک های اضطراری ممکن است میلیون ها نفر را از گرسنگی نجات دهد
[ترجمه گوگل]کمک اضطراری می تواند میلیون ها نفر را تهدید به گرسنگی کند
6. Half of the prisoners died after torture and starvation.
[ترجمه ترگمان]نیمی از زندانیان پس از شکنجه و گرسنگی مردند
[ترجمه گوگل]نیمی از زندانیان پس از شکنجه و گرسنگی فوت کردند
7. Edible wild herbs kept us from dying of starvation.
[ترجمه ترگمان]گیاهان وحشی و گیاهان وحشی ما را از گرسنگی در حال مردن نگه داشته بودند
[ترجمه گوگل]گیاهان خوراکی وحشی ما را از گرسنگی رنج می برد
8. The animals had died of starvation.
[ترجمه ترگمان]حیوانات از گرسنگی مردند
[ترجمه گوگل]حیوانات از گرسنگی درگذشتند
9. Starvation and disease have killed thousands of refugees.
[ترجمه ترگمان]گرسنگی و بیماری جان هزاران پناهنده را گرفته است
[ترجمه گوگل]گرسنگی و بیماری هزاران پناهنده را کشته است
10. The whole country is threatened with starvation.
[ترجمه ترگمان]کل کشور از گرسنگی تهدید می شود
[ترجمه گوگل]کل کشور از گرسنگی تهدید می شود
11. Twenty million people face starvation unless a vast emergency aid programme is launched.
[ترجمه ترگمان]بیست میلیون نفر از گرسنگی رو به رو هستند، مگر اینکه یک برنامه کمک های اضطراری گسترده آغاز شود
[ترجمه گوگل]بیست میلیون نفر با گرسنگی مواجه می شوند مگر اینکه یک برنامه بزرگ کمک های اضطراری راه اندازی شود
12. He had to decide between surrender and starvation.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود بین تسلیم و گرسنگی تصمیم بگیرد
[ترجمه گوگل]او مجبور شد بین تسلیم و گرسنگی تصمیم بگیرد
13. Many people die of starvation during famines every year.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم هر سال در قحطی می میرند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم گرسنگی را در طول گرسنگی میمیرند
14. The starvation hangs over their lives.
[ترجمه ترگمان]گرسنگی بر سر جانشان آویزان است
[ترجمه گوگل]گرسنگی در طول زندگی آنها آویزان است