1. turkey with all the trimmings
بوقلمون با کلیه ی مخلفات آن
2. roast turkey and all the fixings
بوقلمون بریان شده و کلیه ی مخلفات
3. talk turkey
(عامیانه) رک حرف زدن،صریح گفتن،با صراحت حرف زدن
4. a tom turkey
بوقلمون نر
5. a wild turkey shoot
شکار بوقلمون وحشی
6. to scrag a turkey
گردن بوقلمون را پیچاندن
7. he decided to go cold turkey and has not touched opium since
او تصمیم گرفت یکباره ترک اعتیاد کند و دیگر لب به تریاک نزده است.
8. to approach a sales prospect cold turkey
بلامقدمه به خریدار احتمالی نزدیک شدن
9. i would like to talk to you cold turkey
دلم می خواهد با تو رک حرف بزنم.
10. Greece broke off relations with Turkey.
[ترجمه ترگمان]یونان روابط خود با ترکیه را قطع کرد
[ترجمه گوگل]یونان روابط خود را با ترکیه متوقف کرد
11. Turkey plans to harness the waters of the Tigris and Euphrates rivers for big hydro-electric power projects.
[ترجمه ترگمان]ترکیه قصد دارد تا آبه ای رودخانه های دجله و فرات را برای پروژه های بزرگ برق آبی مهار کند
[ترجمه گوگل]ترکیه قصد دارد آب رودخانه های تیرس و فرات را برای پروژه های برق آبی بزرگ مهار کند
12. Stuff the turkey, then put it into a pre-heated oven.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بوقلمون رو درست کنه بعد اونو توی یه اجاق گرم قرار بده
[ترجمه گوگل]مواد ترکیه، سپس آن را به یک اجاق برقی پیش گرم کنید
13. Pam was in the middle of basting the turkey.
[ترجمه ترگمان] پم \"وسط گوشت بوقلمون بود\"
[ترجمه گوگل]پم در وسط پرورش بوقلمون بود
14. In keeping with tradition, they always have turkey on Christmas Day.
[ترجمه ترگمان]با حفظ سنت، آن ها همیشه بوقلمون را در روز کریسمس خواهند داشت
[ترجمه گوگل]با توجه به سنت، آنها همیشه در روز کریسمس بوقلمون دارند
15. A Turkey carpet adorned the floor.
[ترجمه ترگمان]فرش ترکیه کف اتاق را زینت می داد
[ترجمه گوگل]یک فرش ترکیه کف پوش را تزیین کرد
16. His latest movie is a real turkey.
[ترجمه ترگمان]آخرین فیلم اون یه بوقلمون واقعیه
[ترجمه گوگل]آخرین فیلم او بوقلمون واقعی است