کلمه جو
صفحه اصلی

statistical


معنی : اماری، احصایی
معانی دیگر : آماری، وابسته به آمار

انگلیسی به فارسی

اماری


آماری، اماری، احصایی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: statistically (adv.)
• : تعریف: of, concerning, or using statistics or the types of mathematical analyses that provide numerical information of a type that allows testing of a hypothesis.

- The numerical mean, or average, is an important piece of statistical information.
[ترجمه ترگمان] میانگین عددی یا میانگین، یک بخش مهم از اطلاعات آماری است
[ترجمه گوگل] میانگین عددی یا میانگین، بخش مهمی از اطلاعات آماری است
- Until the statistical analysis has been completed, we cannot know the results of our study.
[ترجمه ترگمان] تا زمانی که تحلیل آماری کامل شود، نمی توانیم نتایج مطالعه خود را بدانیم
[ترجمه گوگل] تا زمانی که تجزیه و تحلیل آماری تکمیل نشده است، ما نمی توانیم نتایج مطالعه را بدانیم

• of or pertaining to statistics; based on statistics
statistical means relating to the use of statistics.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آماری
[برق و الکترونیک] آماری
[صنایع غذایی] آماری
[صنعت] آماری، وابسته به آمار
[ریاضیات] آماری

مترادف و متضاد

اماری (صفت)
actuarial, statistical, statistic

احصایی (صفت)
statistical, statistic

جملات نمونه

1. statistical aberration
انحراف آماری

2. statistical method
روش آماری

3. a statistical study
بررسی آماری

4. to replicate a statistical experiment
تجربه ی آماری را پدیسار (یا تکرار) کردن

5. his article is full of statistical inaccuracies
مقاله ی او پر از اشتباهات آماری است.

6. The report contains a great deal of statistical information.
[ترجمه ترگمان]این گزارش شامل مقدار زیادی از اطلاعات آماری است
[ترجمه گوگل]این گزارش حاوی مقادیر زیادی اطلاعات آماری است

7. Statistical anomalies can make it difficult to compare economic data from one year to the next.
[ترجمه ترگمان]بی قاعدگی های آماری می توانند داده های اقتصادی را از یک سال به بعدی مقایسه کنند
[ترجمه گوگل]ناهنجاری های آماری می تواند برای مقایسه اطلاعات اقتصادی از یک سال به بعد دشوار باشد

8. Statistical graphs may be inaccurate and misleading.
[ترجمه ترگمان]گراف های آماری ممکن است گمراه کننده و گمراه کننده باشند
[ترجمه گوگل]نمودار آماری ممکن است نادرست و گمراه کننده باشد

9. We have eliminated all statistical tables, which are of interest only to the specialist.
[ترجمه ترگمان]ما همه جداول آماری را حذف کرده ایم که تنها مورد توجه متخصص هستند
[ترجمه گوگل]ما تمام جداول آماری را حذف کرده ایم، که فقط برای متخصص مورد علاقه است

10. Sophisticated statistical analysis was employed to obtain these results.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل آماری پیشرفته برای بدست آوردن این نتایج به کار گرفته شد
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن این نتایج، از تجزیه و تحلیل آماری پیشرفته استفاده شد

11. He showed the price fluctuations in a statistical table.
[ترجمه ترگمان]او نوسانات قیمت را در یک جدول آماری نشان داد
[ترجمه گوگل]او نوسانات قیمت را در یک جدول آماری نشان داد

12. The reliability of the statistical estimates can be measured.
[ترجمه ترگمان]قابلیت اطمینان برآورده ای آماری را می توان اندازه گیری کرد
[ترجمه گوگل]پایایی برآوردهای آماری می تواند اندازه گیری شود

13. They were doing some type of statistical analysis .
[ترجمه ترگمان]آن ها نوعی تحلیل آماری را انجام می دادند
[ترجمه گوگل]آنها نوعی تحلیل آماری انجام دادند

14. A mathematical theory of statistical predictors and how to assess their accuracy has been developed by the principal investigator and others.
[ترجمه ترگمان]یک نظریه ریاضی از پیش بینی های آماری و چگونگی ارزیابی دقت آن ها توسط محقق اصلی و دیگران توسعه داده شده است
[ترجمه گوگل]نظریه ریاضی پیش بینی کننده های آماری و نحوه ارزیابی دقت آنها توسط پژوهشگر اصلی و دیگران توسعه یافته است

statistical method

روش آماری


a statistical study

بررسی آماری


پیشنهاد کاربران

سرشماری، آمار


کلمات دیگر: