کلمه جو
صفحه اصلی

motility


جنبندگی، قدرت حرکت

انگلیسی به فارسی

تحرک


انگلیسی به انگلیسی

• mobility, capacity to move

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] جنبندگی . قدرت حرکت

جملات نمونه

1. In the children with colonic contractions, fasting motility did not differentiate children with and without constipation.
[ترجمه ترگمان]در کودکان با انقباضات رحمی، حرکت روزه کودکان را با یبوست متمایز نمی کرد
[ترجمه گوگل]در کودکان مبتلا به انقباضات کولون، حرکت انگشتان ناشتا کودکانی با و بدون یبوست را تشخیص داد

2. Abnormalities in the inhibition of motility during sleep should be evaluated in patients who report nocturnal faecal incontinence.
[ترجمه ترگمان]Abnormalities در مهار تحرک در طول خواب باید در بیمارانی که بی اختیاری faecal شبانه را گزارش می کنند مورد ارزیابی قرار گیرد
[ترجمه گوگل]اختلالات در مهار حرکتی در طول خواب باید در بیمارانی که بی اختیاری مدفوع شبانه را گزارش می کنند، ارزیابی شود

3. Therefore their motility index was zero before and after the meal.
[ترجمه ترگمان]بنابراین شاخص حرکت آن ها قبل و بعد از غذا صفر بود
[ترجمه گوگل]بنابراین شاخص حرکتی آنها قبل و بعد از غذا صفر بود

4. Some patterns of normal colonic motility have begun to emerge, but specific abnormalities are yet to be defined.
[ترجمه ترگمان]برخی از الگوهای حرکت نرمال colonic شروع به پدیدار شدن کرده اند، اما هنوز اختلالات خاصی مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]برخی از الگوهای حرکتی کولون طبیعی شروع به ظهور کرده اند، اما ناهنجاری های مشخصی هنوز تعریف نشده اند

5. Calculations of frequency and wave velocity of motility could be derived directly from the screen.
[ترجمه ترگمان]محاسبات فرکانس و سرعت موج حرکت می تواند مستقیما از صفحه بدست آید
[ترجمه گوگل]محاسبات سرعت و فرکانس حرکتی حرکت می تواند به طور مستقیم از روی صفحه نمایش داده شود

6. Ileal motility was measured by integrating the area under the pressure-time curve, during 1 minute periods, using computer software.
[ترجمه ترگمان]حرکت Ileal با انتگرال گیری از ناحیه تحت فشار زمان فشار، در طول یک دقیقه، با استفاده از نرم افزار کامپیوتر اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]حرکت انگشتی ایلئال توسط یکپارچه سازی محدوده تحت منحنی زمان فشار، طی دوره های 1 دقیقه با استفاده از نرم افزار کامپیوتری اندازه گیری شد

7. Conversely, the motility index is decreased in those with diarrhoea, so that the sigmoid behaves like a sphincter.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، شاخص حرکت در افراد مبتلا به اسهال کاهش می یابد، به طوری که sigmoid مانند یک sphincter رفتار می کند
[ترجمه گوگل]برعکس، شاخص حرکتی در افرادی که مبتلا به اسهال هستند، کاهش می یابد، بنابراین سیگموئید مثل یک اسفنکتر رفتار می کند

8. Fundoplication in itself did not affect oesophageal motility or transit, provided that the wrap was intact.
[ترجمه ترگمان]Fundoplication به خودی خود بر حرکت یا حرکت oesophageal تاثیر نگذاشت، به شرطی که پوشش دست نخورده باقی بماند
[ترجمه گوگل]Fundoplication به خودی خود باعث حرکت و یا حمل و نقل غذا نمی شود، در صورتی که بسته بندی ناقص است

9. Motility was recorded during infusion of each set of effluents.
[ترجمه ترگمان]motility در زمان تزریق هر مجموعه از effluents ثبت شد
[ترجمه گوگل]حرکت مایع در طی تزریق هر مجموعه از پساب ثبت شد

10. The effect of octreotide on gall bladder motility may not be crucial in the formation of gall stones.
[ترجمه ترگمان]تاثیر of بر روی کیسه صفرا ممکن است در شکل گیری سنگ صفرا حیاتی نباشد
[ترجمه گوگل]اثرات octreotide بر حرکت انگشتی مثانه ممکن است در شکل گیری سنگ های قاعده بسیار مهم نباشد

11. This would consequently lead to increased motility because parasympathetic activity would be unopposed by diminished sympathetic activity.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه منجر به افزایش حرکت در حرکت خواهد شد زیرا فعالیت آن ها با کاهش فعالیت دلسوزانه مخالفت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، منجر به افزایش حرکت می شود، زیرا فعالیت پاراسمپاتیک با فعالیت سمپاتیک کاهش می یابد

12. Normal motility of the small intestine in the fasting state is characterised by the cyclical appearance of the migrating motor complex.
[ترجمه ترگمان]حرکت معمولی روده کوچک در حالت روزه با ظهور دوره ای مجتمع حرکتی مهاجرت مشخص می شود
[ترجمه گوگل]تحرک طبیعی روده کوچک در حالت ناشتا با ظهور چرخه ای از مجموعه مهاجرت مهاجرت مشخص می شود

13. This inhibition was reversible and motility returned to previous levels after the infusion was stopped.
[ترجمه ترگمان]این مهار برگشت پذیر بود و پس از اینکه تزریق متوقف شد، حرکت به سطوح قبلی برگشت
[ترجمه گوگل]این مهار برگشت پذیر بود و حرکتی پس از تزریق متوقف شد و به سطح قبلی بازگشت

14. It may well be the reason why this motility pattern has previously attracted so little attention.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است دلیل این باشد که چرا این الگوی حرکتی قبلا توجه کمی را جلب کرده است
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که این الگوی حرکتی قبلا توجه بسیار کمی را جذب کرده است

15. There were no manometric features in the fasting motility that differentiated the patients without constipation from those with neuropathy and constipation.
[ترجمه ترگمان]هیچ ویژگی manometric در حرکت روزه که بیماران را بدون یبوست از افراد مبتلا به ناخوشی و یبوست متمایز می کرد وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ ویژگی انسانی در تحرک ناشتا وجود نداشت که بیماران بدون یبوست را از افراد مبتلا به نوروپاتی و یبوست تمایز می داد

پیشنهاد کاربران

Gastric Motility : حرکات معدوی

حرکت خود به خودی


کلمات دیگر: