کلمه جو
صفحه اصلی

amyloid


معنی : هیدرات سلولز ژلاتینی، نشاستهای
معانی دیگر : خوراک یا ماده ی نشاسته دار، نشاسته ای غذا

انگلیسی به فارسی

نشاسته‌ای (غذا)، هیدرات سلولز ژلاتینی


آمیلوئید، هیدرات سلولز ژلاتینی، نشاستهای


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a starchy substance, as in food.

(2) تعریف: a result of the degeneration of body tissue, occurring in the form of a hard waxy protein deposit.
صفت ( adjective )
مشتقات: amyloidal (adj.)
• : تعریف: of, containing, or resembling starch.

• substance consisting largely of starch; deposits consisting of protein and polysaccharides which are formed by the degeneration of tissue (pathology)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] نشاسته ای

مترادف و متضاد

هیدرات سلولز ژلاتینی (اسم)
amyloid

نشاسته ای (صفت)
amyloid, farinaceous

جملات نمونه

1. In plexuses with amyloid deposits, some residual ganglion cells showed degenerative changes.
[ترجمه ترگمان]در plexuses با رسوبات amyloid، برخی از سلول های ganglion باقی مانده، تغییرات فاسد کننده را نشان دادند
[ترجمه گوگل]در الیاف با رسوبات آمیلوئید، بعضی از سلولهای گانگلیونی باقیمانده تغییرات دژنراتیو را نشان می دهند

2. The degree of amyloid deposition, however, was greatest in the small intestine.
[ترجمه ترگمان]با این حال میزان رسوب amyloid در روده کوچک بسیار بزرگ بود
[ترجمه گوگل]اما میزان رسوب آمیلوئید در روده کوچک بیشتر بود

3. In the remaining patient, amyloid deposits of the jejunum were confirmed by intraoperative biopsy specimens.
[ترجمه ترگمان]در بیمار باقیمانده، deposits amyloid از the با نمونه برداری از نمونه های بیوپسی confirmed تایید شد
[ترجمه گوگل]در بیمار باقی مانده، رسوبات آمیلوئید ججونوم با نمونه های بیوپسی عمل جراحی تایید شد

4. What's more, the prions ramp up amyloid beta's neurotoxic effects.
[ترجمه ترگمان]چه خبر است، the ramp effects amyloid
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پریون ها عوارض جانبی عصبی آثار آمیلوئید بتا را نیز افزایش می دهند

5. The amyloid stains orange-red, but with polarized light, the amyloid has an "apple-green" birefringence as seen here.
[ترجمه ترگمان]رنگ amyloid به رنگ نارنجی - قرمز است، اما با نور پلاریزه شده، amyloid یک شکست مضاعف سبز - سبز را همانطور که در اینجا دیده می شود، دارد
[ترجمه گوگل]لکه آمیلوئید رنگ نارنجی قرمز، اما با نور قطبیده شده، آمیلوئید دارای دو طرفه شدن سیب سبز است که در اینجا دیده می شود

6. Serum amyloid A ( SAA ) is a sensitive reactant in the acute phase.
[ترجمه ترگمان]سرم amyloid (()(()یک واکنش دهنده حساس در فاز حاد است
[ترجمه گوگل]Amyloid A سرم (SAA) یک واکنش حساس در فاز حاد است

7. It didn't take away amyloid plaque [a neuropathological hallmark of Alzheimer's], but it improved cognition anyway.
[ترجمه ترگمان]این مساله amyloid را از روی plaque نشان نداد [ یک نشانه neuropathological از آلزایمر ]، اما به هر حال شناخت را بهبود بخشید
[ترجمه گوگل]این پلاک آمیلوئیدی را [یک مشخصه نوروپاتولوژیکی آلزایمر] نگرفت، اما به هر حال، شناخت بهتر شد

8. Amyloid beta protein accumulated in the brain and the mice showed memory loss and learning impairment.
[ترجمه ترگمان]پروتیین بتا amyloid در مغز انباشته شد و موش ها نقص حافظه و اختلال یادگیری را نشان دادند
[ترجمه گوگل]پروتئین بتا آمیلوئید انباشته شده در مغز و موش ها نشان دهنده از دست دادن حافظه و اختلال یادگیری است

9. Here the amyloid stroma of the medullary thyroid carcinoma has been stained with Congo red.
[ترجمه ترگمان]در اینجا the stroma از غده تیروئید medullary آغشته به خون کنگو است
[ترجمه گوگل]در اینجا استروما آمیلوئید کارسینوم مدولاری تیروئید با قرمز کنگو رنگ آمیزی شده است

10. They alter the cleaves amyloid precursor protein.
[ترجمه ترگمان]آن ها the cleaves را نیز تغییر می دهند
[ترجمه گوگل]آنها پروتئین پیش ساز آمیلوئید را از بین می برند

11. SEVI is a beta - amyloid fibril formed from a prostate protein common in semen.
[ترجمه ترگمان] \"-\" amyloid amyloid \"که از from پروتئین تشکیل شده\" (نوعی پروتئین)(نوعی پروتئین مانند)(نوعی پروتئین مانند)(نوعی پروتئین مانند)(نوعی پروتئین مانند)(نوعی پروتئین مانند)(نوعی پروتئین (نوعی پروتئین)که از
[ترجمه گوگل]SEVI فیبری بتا آمیلوئید تشکیل شده از پروتئین پروستات رایج در مایع منی است

12. Amyloid plaques are one of the characteristic structural abnormalities found in the brains of Alzheimer patients.
[ترجمه ترگمان]plaques amyloid یکی از اختلالات ساختاری ویژه ای است که در مغز بیماران آلزایمری یافت می شود
[ترجمه گوگل]پلاک آمیلوئید یکی از مشخصه های ناهنجاری ساختاری است که در مغز بیماران آلزایمر یافت می شود

13. What is the involvement of amyloid in the course and symptoms of Downs'Syndrome?
[ترجمه ترگمان]بیماری of در این دوره و علائم سندرم Downs چیست؟
[ترجمه گوگل]دخالت آمیلوئید در دوره و علائم سندرم داون چیست؟

14. PIB adheres to amyloid plaques in the brain.
[ترجمه ترگمان] به \"amyloid\" توی مغز تقسیم میشه
[ترجمه گوگل]PIB در پلاک آمیلوئید در مغز قرار دارد

15. In cases with massive deposits, there were degenerative changes in muscle fibres, with muscle tissue being replaced by amyloid.
[ترجمه ترگمان]در مواردی با رسوبات انبوه، تغییرات فاسد کننده در فیبر ماهیچه ای ایجاد می شود و بافت ماهیچه با amyloid جایگزین می شود
[ترجمه گوگل]در مواردی با رسوبات عظیم، تغییرات دژنراتیو در الیاف عضلانی رخ داده است و با بافت عضلانی آمیلوئید جایگزین می شود

پیشنهاد کاربران

در بیماری آمیلوئیدوز کلیوی، قدیم تصور بر این بود که تجمع نشاسته است، بعدها مشخص شد که تجمع پروتئین است، ولی نامش را تغییر ندادند، پس در واقع پروتئین است.


کلمات دیگر: