کلمه جو
صفحه اصلی

heaves


(دامپزشکی) خناق اسبی، بیماری نفس تنگی، پلپیک، نفس تنگه

انگلیسی به فارسی

(دامپزشکی) خناق اسبی، بیماری نفس تنگی


اشباع می شود، تقلا کردن، بلند کردن، جابجا کردن، کشیدن، بزرگ کردن، باد کردن


انگلیسی به انگلیسی

• lung disease in horses characterized by breathing difficulties (the heaves resemble asthma in humans)

جملات نمونه

1. The wind heaves the waves.
[ترجمه ترگمان]باد موج ها را پایین می آورد
[ترجمه گوگل]باد موج را میچرخاند

2. Your stomach heaves uncontrollably, and vomit spews out of your mouth into the sink, splashing back up into your face.
[ترجمه ترگمان]وقتی شکمش درد می کند، استفراغ می کند، استفراغ می کند، روی آب می افتد و به صورت تو می پاشد
[ترجمه گوگل]شکم شما غیرقابل کنترل می شود و استفراغ از دهان شما به داخل غرق می شود و به چهره تان باز می شود

3. McMurphy heaves up out of his chair and pulls his cap off as he walks over.
[ترجمه ترگمان]کج و معوج از روی صندلی اش بلند شد و کلاهش را بیرون کشید و به راه افتاد
[ترجمه گوگل]مک مورفی از صندلی خود بیرون میرود و او را کتک می زند

4. The ship heaves with wave.
[ترجمه ترگمان]کشتی کج و معوج شده
[ترجمه گوگل]کشتی با موج موج می زند

5. That tips me, or heaves me sweatily, into the "overweight" category.
[ترجمه ترگمان]این به من انعام می دهد، یا حالم به هم می خورد، به دسته \"اضافه وزن\" تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]این مرا راهنمایی می کند یا به منزله ی اضافه وزن می کند

6. The language joss-stick heaves eyebrow, a disdain, the milli- ignores.
[ترجمه ترگمان]زبان joss - که یک ابرویش را، یک تحقیر، یک تحقیر، نادیده می گیرد - نادیده می گیرد
[ترجمه گوگل]زبان جاسبی چوب ابریشمی را برانگیخته می شود، بی توجهی، نادیده گرفته می شود

7. Ms. Wang heaves a sigh again: " What does somebody have to use again above? "
[ترجمه ترگمان]خانم وانگ اهی کشید و گفت: \"چه کسی باید دوباره از آن استفاده کند؟\"
[ترجمه گوگل]خانم وانگ بار دیگر با صدای بلند می گوید: 'چه کسی باید دوباره از بالا استفاده کند؟ '

8. Again the pealing organ heaves its thrilling thunders, compressing air into music, and rolling it forth upon the soul. What long-drawn cadences!
[ترجمه ترگمان]باز هم صدای غرش رعد، غرش رعد، هوا را به موسیقی فرو می برد و آن را بر روح rolling چه وزنی داره؟
[ترجمه گوگل]مجددا اوج گرگرفتگی رعد و برق هیجان خود را، فشرده کردن هوا به موسیقی و رها کردن آن بر روی روح چه کشیدگی های طولانی!

9. Harry heaves his trunk out to the front door.
[ترجمه ترگمان]هری صندوقش را به سمت در جلویی کج و معوج کرد
[ترجمه گوگل]هری تنهام رو به در ورودی میبره

10. A young hoodlum, say, heaves a brick through the window of a baker's shop.
[ترجمه ترگمان]یک لات جوان که از پنجره یک دکان نانوایی یکه می خورد، گفت:
[ترجمه گوگل]یک هودلوم جوان، می گوید، یک آجر را از طریق یک فروشگاه نان پر می کند

11. This means the gap between and the heaves now have - nots will grow even larger than it.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که شکاف میان این nots که در حال حاضر heaves است، حتی بزرگ تر از آن هم خواهد شد
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که شکاف بین و شتاب در حال حاضر - nots حتی بزرگتر از آن رشد خواهد کرد

12. His chest heaves with every breath.
[ترجمه ترگمان]سینه اش با هر نفسی بالا می رود
[ترجمه گوگل]قفسه سینه او با هر نفس نفس می کشد

13. Thinking of his declining family, he heaves a deep sigh over the fleetness of fate.
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به خانواده declining، آه عمیق و عمیقی بر fleetness سرنوشت می اندازد
[ترجمه گوگل]فکر می کنم خانواده اش در حال کاهش است، او به شدت به ناوگان سرنوشت سرازیر می شود

14. League after league the earth lies flat, heaves a little, is flat again.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که زمین مسطح شد، زمین مسطح به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]لیگ بعد از لیگ زمین زمین تخت است، کمی بلند می شود، دوباره مسطح است

15. It heaves and frets beneath the artificial political map like some misfitted giant.
[ترجمه ترگمان]که در زیر نقشه سیاسی مصنوعی، که مثل غول بی شاخ و برگ بود، کج و معوج و مچاله شده بود
[ترجمه گوگل]در زیر نقشه سیاسی مصنوعی مانند غول غم انگیز غرق می شود


کلمات دیگر: