کلمه جو
صفحه اصلی

psychodrama


(روانپزشکی) نمایش روان درمانی، نقش گزاری روانی، روان نمایش، نمایش اخلاقی وانتقادی

انگلیسی به فارسی

نمایش اخلاقی وانتقادی


روانگردان، نمایش اخلاقی وانتقادی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a method of psychological group therapy in which individuals take part in dramatizations of emotionally important situations.

• method of group therapy in which all participants act out problems and possible solutions

جملات نمونه

1. The dead were listening intently, enjoying the psychodrama.
[ترجمه ترگمان]مردگان به دقت گوش می دادند و از نمایش psychodrama لذت می بردند
[ترجمه گوگل]مرده ها به شدت گوش می دادند، لذت بردن از روانگردان

2. The moral of this small psychodrama is very simple.
[ترجمه ترگمان]اخلاقی این psychodrama کوچک بسیار ساده است
[ترجمه گوگل]اخلاق این روانگردان کوچک بسیار ساده است

3. CONCLUSION:Psychodrama therapy is helpful for the improvement of trait anxiety and self confidence in patients with schizophrenic at the recovery phase.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: درمان Psychodrama برای بهبود اضطراب و اعتماد به نفس در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مرحله بازیابی مفید است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: درمان روان درماتومی برای بهبود اضطراب و اعتماد به نفس در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیک در مرحله بهبودی مفید است

4. As one of group mental healing methods, campus psychodrama is a new approach to school mental health education.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از روش های درمان ذهنی گروهی، دانشگاه campus یک رویکرد جدید برای آموزش بهداشت روانی در مدارس است
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی از روشهای شفابخش ذهنی گروهی، روانگردان پردیس یک رویکرد جدید به آموزش مدرسه بهداشت روانی است

5. Psychodrama and drama therapy are based on a common source, but they are not identical.
[ترجمه ترگمان]درمان Psychodrama و drama براساس یک منبع مشترک هستند، اما یک سان نیستند
[ترجمه گوگل]روان دردی و روان درمانی مبتنی بر یک منبع مشترک است، اما آنها یکسان نیستند

6. The core of the psychodrama is Bush's relationship with his domineering father.
[ترجمه ترگمان]هسته اصلی psychodrama رابطه بوش با پدر domineering است
[ترجمه گوگل]هسته روانگردان رابطه بوش با پدر سلطه او است

7. Psychodrama is an effective group mental healing method.
[ترجمه ترگمان]Psychodrama یک روش درمان ذهنی گروهی موثر است
[ترجمه گوگل]روانگردان یک روش شفابخش ذهنی گروهی است

8. Objective: To investigate the operation and efficacy of psychodrama therapy for patients with II type psychological trauma.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی عملکرد و اثربخشی درمان psychodrama برای بیماران مبتلا به ترومای روانی نوع ۲
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی کارآیی و کارآیی درمانی روان درمانی برای بیماران مبتلا به نوع دوم ترومای روانی

9. Conclusion:The psychodrama therapy is operating and effective to patients with II type psychological trauma.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: درمان psychodrama برای بیماران مبتلا به ترومای روانی نوع ۲ موثر و موثر است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: درمان روان درمانی برای بیماران مبتلا به ترومای روانشناختی نوع II کارآیی و موثر دارد

10. In the second part the basic structure of psychodrama was introduced.
[ترجمه ترگمان]در بخش دوم ساختار اصلی of معرفی شد
[ترجمه گوگل]در بخش دوم، ساختار اساسی روانگردان معرفی شد

11. AIM:To explore the effect of psychodrama therapy on the mental rehabilitation of trait anxiety in patients with schizophrenia.
[ترجمه ترگمان] AIM: برای بررسی اثر درمان psychodrama بر احیای ذهنی اضطراب در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی
[ترجمه گوگل]AIM برای بررسی تاثیر درمان روان درمانی بر توانبخشی ذهنی اضطراب شایع در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا

12. The psychodrama is human society in miniature.
[ترجمه ترگمان]psychodrama یک جامعه انسانی است
[ترجمه گوگل]روانگردان جامعه انسانی در مینیاتوری است

13. The book presents the psychodrama of a dull middle-aged woman remembering the riveting thoughts she once had.
[ترجمه ترگمان]کتاب نمایش psychodrama یک زن میان سال را به یاد می اورد که افکار riveting که زمانی داشته بود را به یاد می اورد
[ترجمه گوگل]این کتاب روانگرایی یک خانم متوسط ​​ساله را به یاد می آورد که افکار ناقص او را داشته است

14. His "psychodrama" argument blossomed into a full-scale criticism of the Clinton Presidency.
[ترجمه ترگمان]بحث \"psychodrama\" او به انتقاد گسترده ای از رئیس جمهور کلینتون تبدیل شد
[ترجمه گوگل]استدلال 'روانگردان' او به انتقاد کامل در مورد ریاست جمهوری کلینتون شکوفا شد


کلمات دیگر: