کلمه جو
صفحه اصلی

psychosexual


(شناخت جنبه های روانی امیال جنسی) روانی - جنسی

انگلیسی به فارسی

(شناخت جنبههای روانی امیال جنسی) روانی - جنسی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: psychosexually (adv.), psychosexuality (n.)
• : تعریف: of or pertaining to the relationship or dynamic between psychological phenomena and sexuality.

• pertaining to the role of psychological factors on sexuality; pertaining to the physiological psychology of sexuality; pertaining to attitudes and feelings associated with sex

جملات نمونه

1. He said he endured a psychosexual relationship for a dozen years, into adulthood, that he is still struggling to understand.
[ترجمه ترگمان]اون گفت که یه رابطه جنسی روانی برای ده سال داره که هنوز داره سعی می کنه درک کنه
[ترجمه گوگل]او گفت که او یک رابطه روانشناختی را برای دوازده سال به بزرگسالی تحمیل کرد و هنوز هم در تلاش برای درک است

2. A psychosexual disorder marked by the compulsive exposure of the genitalia in public.
[ترجمه ترگمان]بیماری روانی جنسی براثر فشار شدید آلت تناسلی در ملا عام مشخص شد
[ترجمه گوگل]اختلال روانشناختی که با قرار گرفتن در معرض انسداد ژنتیکی در عموم مشخص می شود

3. Psychology Of or relating to the stage of psychosexual development in psychoanalytic theory beginning in puberty and during which the genitals become the focus of sexual gratification.
[ترجمه ترگمان]روان شناسی، یا مربوط به مرحله رشد psychosexual در تئوری روان کاوی که در دوران بلوغ آغاز می شود و در طی آن اندام های جنسی، کانون لذت جنسی می شوند
[ترجمه گوگل]روانشناسی مربوط به مرحله توسعه روانشناختی در نظریه روانکاوی است که در دوران بلوغ شروع می شود و در طی آن جنبت ها به تمرکز روی لذت جنسی تبدیل می شوند

4. The question is: The conflicts in psychosexual development always assumes that a child has a mother and a father, one of each, in a certain sort of familial structure.
[ترجمه ترگمان]سوال این است که: تعارض در توسعه psychosexual همیشه فرض می کند که یک کودک مادر و پدر، یکی از هر کدام، در یک نوع خاص از ساختار خانوادگی است
[ترجمه گوگل]سوال این است که درگیری ها در توسعه روانشناختی همیشه فرض می کند که یک کودک دارای یک مادر و یک پدر، یکی از هر یک، به نوع خاصی از ساختار فامیلی است

5. Of or relating to the first stage of psychosexual development in psychoanalytic theory, during which the mouth is the chief focus of exploration and pleasure.
[ترجمه ترگمان]و یا مربوط به مرحله اول توسعه psychosexual در تئوری روان کاوی، که در آن دهان تمرکز اصلی اکتشاف و لذت است
[ترجمه گوگل]مربوط به مرحله اول توسعه روانشناختی در نظریه روانکاوی است که در آن دهان تمرکز اصلی اکتشاف و لذت است

6. Our sexual behavior expresses not only our psychosexual makeup but also the entirety of our personality.
[ترجمه ترگمان]رفتار جنسی ما نه تنها آرایش psychosexual بلکه تمامیت شخصیت ما را بیان می کند
[ترجمه گوگل]رفتار جنسی ما نه تنها آرایش روانشناختی ما را بیان می کند، بلکه تمامی شخصیت ما را نیز بیان می کند

7. Of or relating to the second stage of psychosexual development in psychoanalytic theory, during which gratification is derived from sensations associated with the anus.
[ترجمه ترگمان]از یا مربوط به مرحله دوم رشد psychosexual در تئوری روان کاوی، که در طی آن خشنودی از احساسات مرتبط با مقعد به دست می آید
[ترجمه گوگل]از مرحله دوم توسعه روانشناختی در نظریه روانکاوی یا مربوط به آن است که طی آن رضایت از احساسات مرتبط با انجماد حاصل می شود

8. This is the most common technique used in psychosexual therapy.
[ترجمه ترگمان]این رایج ترین تکنیک مورد استفاده در درمان psychosexual است
[ترجمه گوگل]این روش رایج ترین روش درمانی درمانی است

9. Of or relating to the stage of psychosexual development in psychoanalytic theory beginning in puberty and during which the genitals become the focus of sexual gratification.
[ترجمه ترگمان]یا مربوط به مرحله توسعه psychosexual در تئوری روان کاوی که در دوران بلوغ آغاز شده و در طی آن اندام های جنسی به کانون لذت جنسی تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]از یا در ارتباط با مرحله توسعه روانشناختی در نظریه روانکاوی، در دوران بلوغ آغاز می شود و در طی آن جنتالایت ها تمرکز لذت جنسی می شوند

10. Psychosexual therapist Paula Hall agrees.
[ترجمه ترگمان]\"پائولا هال\" درمانگر درمانگر با این موضوع موافق است
[ترجمه گوگل]پالا هال، متخصص روانپزشکی موافق است

11. The tendency amongst many contemporary psychologists is to give less significance than Freud to the purely psychosexual aspects of property.
[ترجمه ترگمان]گرایشی که در میان بسیاری از روانشناسان معاصر وجود دارد، این است که اهمیت کمتری نسبت به فروید به جنبه های کاملا psychosexual دارایی بدهد
[ترجمه گوگل]گرایش در میان بسیاری از روانشناسان معاصر، اهمیت کمتری نسبت به فروید نسبت به جنبه های صرفا روانی و روانی اموال است

12. Lacan transposes these structuralist accounts to the level of individual psychosexual development.
[ترجمه ترگمان]لاکان این محاسبات structuralist را به سطح توسعه فردی psychosexual می کند
[ترجمه گوگل]لاکان این حسابهای ساختارگرا را به سطح توسعه روانشناسی فردی انتقال می دهد

13. But it can be one of the most profound psychosexual experiences in a woman's life.
[ترجمه ترگمان]اما می تواند یکی از عمیق ترین تجربیات psychosexual در زندگی یک زن باشد
[ترجمه گوگل]اما این می تواند یکی از عمیق ترین تجربیات روانشناختی در زندگی زن باشد

14. He extended it and developed it into a theory of psychosexual development.
[ترجمه ترگمان]او آن را گسترش داد و آن را به صورت تیوری توسعه psychosexual توسعه داد
[ترجمه گوگل]او آن را توسعه داد و آن را به یک نظریه توسعه روانشناختی گسترش داد

پیشنهاد کاربران

روان جنسی
مثال:
frued's first psychosexual stage is called oral stage



کلمات دیگر: