کلمه جو
صفحه اصلی

pervasiveness


قوه سرایت یا اشباع

انگلیسی به فارسی

فراگیر بودن


انگلیسی به انگلیسی

• permeance, quality of being suffused; quality of being spread out

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] فراگیرایی در مباحث مربوط به کمی سازی شدت دگرسانی هیدروترمال، این واژه برای درجه ای از دگرسانی که از یک سو تنها در محدوده رگچه ها رخ داده و از سوی دیگر گسترش قابل ملاحظه دارد، به کار می رود. مقایسه شود با: extensiveness intensiveness.
[نساجی] درجه انتشار - درجه نفوذ

جملات نمونه

1. This trend of social pervasiveness will continue.
[ترجمه ترگمان]این روند پیشرفت اجتماعی ادامه خواهد یافت
[ترجمه گوگل]این روند نفوذ اجتماعی ادامه خواهد یافت

2. A major cause of this pervasiveness is the structural difference between application logic and security logic.
[ترجمه ترگمان]علت اصلی این pervasiveness، تفاوت ساختاری بین منطق برنامه و منطق امنیتی است
[ترجمه گوگل]علت اصلی این فراگیر بودن تفاوت ساختاری بین منطق برنامه کاربردی و منطق امنیتی است

3. The consistency and pervasiveness of this effect is startling, perhaps even disconcerting.
[ترجمه ترگمان]سازگاری و پایداری این افکت شگفت انگیز است، شاید حتی آزاردهنده
[ترجمه گوگل]سازگاری و فراگیر شدن این اثر، حیرت انگیز است، شاید حتی اختلافنظر

4. But the pervasiveness of the online media had convinced the trial judge to overlook nearly 70 years of precedent outlawing similar prior restraints.
[ترجمه ترگمان]اما the رسانه های آنلاین قاضی دادگاه را متقاعد کرده بودند که تقریبا ۷۰ سال قبل از اینکه محدودیت های قبلی را غیرقانونی کند، نادیده گرفته شود
[ترجمه گوگل]اما فراگیر شدن رسانه های آنلاین قاضی دادگاه را متقاعد کرد تا تقریبا 70 سال پیش از محرومیت از پیش شرط های مشابه جلوگیری کند

5. Despite the pervasiveness and potential seriousness of bullying, it is a problem that often escapes detection by teachers.
[ترجمه ترگمان]با وجود جدیت و جدیت potential، این مساله ای است که اغلب از تشخیص توسط معلمان جان سالم به در می برد
[ترجمه گوگل]علیرغم فراوانی و جدیت بالقوه قلدری، این مشکل است که اغلب از طریق معلمان فرار می کند

6. Yet despite the importance and pervasiveness of networks, scientists have had little understanding of their structure and properties.
[ترجمه ترگمان]با این حال، علی رغم اهمیت و اهمیت شبکه ها، دانشمندان درک کمی از ساختار و خواص آن ها داشته اند
[ترجمه گوگل]با این حال، علیرغم اهمیت و گستردگی شبکه ها، دانشمندان به ساختار و خواص آنها دچار کمبود شده اند

7. But kind/true/necessary proponents say that the very pervasiveness of trash talk makes it even more imperative that we deal with the issue.
[ترجمه ترگمان]اما طرفداران مهربان \/ لازم می گویند که بحث و گفتگو با موضوع زباله باعث می شود که ما با این مساله برخورد کنیم
[ترجمه گوگل]اما طرفداران نوعی / واقعی / ضروری می گویند که بسیار فراگیر بودن بحث های سطل زباله، باعث می شود که ما با این مسئله مقابله کنیم

8. The survey results underscore the pervasiveness of academic dishonesty even as schools employ more sophisticated means to catch cheaters and take a tougher stance to discourage unethical behavior.
[ترجمه ترگمان]نتایج این نظرسنجی نشان می دهد که عدم صداقت تحصیلی حتی در حالی که مدارس از ابزارهای پیچیده تر استفاده می کنند تا متقلبان را دستگیر کرده و موضع سخت تری برای دلسرد کردن رفتار غیراخلاقی بگیرند
[ترجمه گوگل]نتایج این نظرسنجی نشان می دهد که فراگیر بودن ناکارآمدی تحصیلی حتی به این دلیل است که مدارس با استفاده از روش های پیچیده تر برای گرفتن شکنجه ها و موضع گیری سخت تر برای جلوگیری از رفتار غیر اخلاقی، اقدام می کنند

9. The pervasiveness of these self-selection issues has led researchers to devise experiments that allow them to ensure that participation in a programme is determined essentially by chance.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی این مسائل مربوط به انتخاب، محققان را بر آن داشته است تا آزمایش هایی را طراحی کنند که به آن ها امکان می دهد تا اطمینان حاصل کنند که مشارکت در یک برنامه اساسا به وسیله شانس تعیین می شود
[ترجمه گوگل]فراگیر بودن این مسائل خود انتخابی باعث شده است محققان آزمایش های لازم را انجام دهند تا به آنها اطمینان دهند که مشارکت در یک برنامه به طور شایسته تعیین می شود

10. Because of its pervasiveness and cognitive characteristics, metaphor is widely applied to the field of language study.
[ترجمه ترگمان]به دلیل ویژگی های شناختی و شناختی آن، استعاره بطور گسترده در زمینه مطالعات زبانی به کار می رود
[ترجمه گوگل]به دلیل فراوانی و ویژگی های شناختی، استعاره به طور گسترده ای در زمینه مطالعه زبان کاربرد دارد

11. Given the pervasiveness of melamine, it's always possible that trace elements will end up in food.
[ترجمه ترگمان]با توجه به the ملامین، همیشه ممکن است که عناصر ردیابی به غذا پایان دهند
[ترجمه گوگل]با توجه به گستردگی ملامین، همیشه ممکن است عناصر ریز در غذا به پایان برسد

12. Because of the pervasiveness of the Web in our lives, developers must focus on helping consumers access information quickly and avoid the clutter around desired content.
[ترجمه ترگمان]به دلیل of وب در زندگی ما، توسعه دهندگان باید بر روی کمک به مشتریان در دسترسی به اطلاعات به سرعت تمرکز کرده و از شلوغی در محتوای مورد نظر اجتناب کنند
[ترجمه گوگل]به دلیل فراوانی وب در زندگی ما، توسعه دهندگان باید به کمک به مصرف کنندگان به سرعت دسترسی به اطلاعات و جلوگیری از کلاهبرداری در اطراف محتوای مورد نظر متمرکز شوند

13. We'll use scenarios to illustrate the trade-offs between ease of implementation and pervasiveness of the integration for each solution.
[ترجمه ترگمان]ما از سناریوها برای نشان دادن موازنه بین سهولت اجرا و یکپارچه سازی یکپارچه سازی برای هر راه حل استفاده خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما از سناریوها برای نشان دادن منافع بین سهولت اجرای و فراگیر شدن ادغام برای هر راه حل استفاده خواهیم کرد

14. CHINA'S worst natural disaster since 1976 has shown the limits and pervasiveness of the ruling Communist Party's strict controls on media and information.
[ترجمه ترگمان]بدترین فاجعه طبیعی چین از سال ۱۹۷۶، حدود و pervasiveness کنترل شدید حزب کمونیست حاکم بر رسانه ها و اطلاعات را نشان داده است
[ترجمه گوگل]بدترین بلایای طبیعی چین از سال 1976، محدودیت ها و گستردگی کنترل سختگیرانه حزب حاکم کمونیست را بر رسانه ها و اطلاعات نشان داده است

پیشنهاد کاربران

فراگیر بودن، زیاد بودن

فراگیر بودن، همه گیر بودن برای اعضای یک جامعه

شیوع ( برگرفته از ترجمه عزت الله فولادوند )

فراگیری


کلمات دیگر: