1. red corpuscles
گویچه های قرمز خون
2. red eyes
چشمان خون گرفته
3. red feathers are the discriminating marks of these birds
پرهای قرمز صفت مشخصه ی این پرندگان است.
4. red light means "stop"
چراغ قرمز یعنی ((ایست)).
5. red meat
گوشت قرمز،گوشت گاو و خوک و گوسفند
6. red patches on the baby's skin
لکه های سرخ برپوست نوزاد
7. red wine
شراب قرمز
8. a red and white dress
پیراهن قرمز وسفید
9. a red flag denotes danger
پرچم قرمز نشان خطر است.
10. a red flower against a black background
گل قرمز در زمینه ی سیاه
11. a red paper tape
نوار کاغذی قرمز
12. a red pencil
مداد قرمز
13. a red scarf with black trim
شال گردن قرمز با حاشیه سیاه
14. a red tapesrey threaded with gold
فرشینه ی قرمز دارای نخ دوزی زرین (زربفت شده)
15. between red and pink
بین قرمز و صورتی
16. brick red
قرمز آجری
17. her red dress extinguished those of all the others
پیراهن قرمز او جامه های دیگران را بی جلوه کرد.
18. his red shirt drew my attention
پیراهن قرمز او توجه مرا جلب کرد.
19. ruby red
قرمز یاقوتی
20. the red army
ارتش سرخ
21. the red badge of courage
مدال قرمز شجاعت
22. the red blood of our martyrs
خون گلگون شهیدان ما
23. the red blotch on gorbachev's forehead
لک سرخ پیشانی گورباچوف
24. the red cheeks of that blue-eyed baby
لپ های قرمز آن کودک چشم آبی
25. those red apples
آن سیب های سرخ
26. vivid red hair
گیسوی سرخ و درخشان
27. cherry red
قرمز گیلاسی،قرمز روشن
28. see red
(عامیانه) خشمگین شدن یا بودن
29. a clear red
قرمز روشن
30. a deep red
قرمز سیر
31. a delicate red color
رنگ قرمز ملایم
32. a dull red
قرمز کدر
33. a painful red area on his left thigh
ناحیه ی قرمز و دردناکی روی ران چپش
34. a rich red
قرمز خوشرنگ
35. depress the red button to start the motor
برای به کار انداختن موتور دکمه ی قرمز را فشار دهید.
36. draw a red line under each error
زیر هر اشتباه یک خط قرمز بکش.
37. printed in red characters
چاپ شده با حروف قرمز
38. she affects red skirts
او دوست دارد دامن قرمز بپوشد.
39. the violent red of the setting sun
سرخی درخشان خورشید هنگام غروب (کردن)
40. to spatter red paint over blue
روی رنگ آبی رنگ قرمز مالیدن
41. without that red feather, your hat will be less obtrusive
بدون آن پر قرمز،کلاه تو کمتر توی چشم می زند.
42. in the red
1- بدهکار،مقروض
43. into the red
به قرض،بدهکاری،ضرر
44. a thread of red in the marble
رگه ی قرمز در مرمر
45. he jumped a red light
او چراغ قرمز را رد کرد.
46. in this pattern, red gradates into green
در این طرح،قرمز به تدریج و به طور نامحسوسی تبدیل به سبز می شود.
47. rampant beds of red flower
باغچه های انبوه گل های قرمز
48. she decanted some red wine
او قدری شراب قرمز (در لیوان) ریخت.
49. that girl has red lips
آن دختر لب های سرخی دارد.
50. the baby's round red cheeks
گونه های گوشتالود سرخ کودک
51. to run a red light
از چراغ قرمز عبور کردن
52. various hues of red
گونه های مختلف قرمز
53. white marble with red veins
مرمر سفید با رگه های قرمز
54. go through the red light
چراغ قرمز را (بدون توقف) رد کردن
55. not give a red cent
یک غاز هم ندادن،یک پول سیاه هم ندادن
56. not worth a red cent
یک غاز هم نیارزیدن،یک پول سیاه هم ارزش نداشتن
57. roll out the red carpet
با شکوه تمام پذیرایی کردن
58. a biggish man with red hair
مردی نسبتا تنومند با موی سرخ
59. a building of bold red brick
ساختمانی از آجر سرخ چشمگیر
60. a divan with two red cushions
نیمکتی با دو کوسن قرمز
61. he stopped at the red light
او جلو چراغ قرمز توقف کرد.
62. he was wearing a red hat
کلاهی قرمز بر سر داشت.
63. i once had a red bicycle
روزگاری یک دوچرخه قرمز داشتم.
64. my mother scarcely wore red dresses
مادرم به ندرت لباس قرمز می پوشید.
65. petals tinctured with deep red
گلبرگ های دارای ته رنگ قرمز سیر
66. suddenly her face turned red
ناگهان چهره اش سرخ شد.
67. the baby's lips were red and moist
لب های کودک قرمز و تر بود.
68. the house was in red brick banded with white stone
خانه از آجر قرمز بود با نواره هایی از سنگ سفید
69. the kettle has a red enamel
کتری لعاب قرمز فامی دارد.
70. the plate has a red stripe along the edge
یک خط قرمز در امتداد لبه ی بشقاب وجود دارد.