کلمه جو
صفحه اصلی

reticular


معنی : مشبک، شبکهای
معانی دیگر : تور مانند، تورسان، تورینه سان، تورینه ای

انگلیسی به فارسی

مشبک، شبکه ای


رتیکال، مشبک، شبکهای


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: reticularly (adv.)
(1) تعریف: consisting of or like a net; netlike.

(2) تعریف: very complicated or intricate.

(3) تعریف: of or relating to a reticulum.

- reticular tissue
[ترجمه ترگمان] عضو مشبک،
[ترجمه گوگل] بافت رتیکولار

• resembling a net, netlike; intricate, complicated, complex

دیکشنری تخصصی

[نساجی] شبکه ای - مشبکی

مترادف و متضاد

مشبک (صفت)
cribriform, netted, reticular, reticulated, retiform, net-like

شبکه ای (صفت)
reticular, lacy

جملات نمونه

1. Your Reticular Activating System is firing on all cylinders, your cortex is turning somersaults.
[ترجمه ترگمان]فعال سازی سیستم شما بر روی همه سیلندرها و پوسته شما معلق است
[ترجمه گوگل]سیستم فعال سازی Reticular شما بر روی تمام سیلندرها شلیک می کند، قشر شما سوپراسول ها را تبدیل می کند

2. Haywire: I got a neuroanatomic lesion affecting my reticular activating system.
[ترجمه ترگمان]haywire: یک ضایعه neuroanatomic را دارم که بر روی سیستم فعال reticular اثر می گذارد
[ترجمه گوگل]Haywire من یک ضایعه عصبی عصبی که بر سیستم فعالسازی مجدد رباط من اثر می گذارد

3. The cytoarchitecture of the predominant reticular formation nuclei of the medulla oblongata in the tree shrew was studied with Nissl' s method.
[ترجمه ترگمان]cytoarchitecture هسته تشکیل reticular predominant of medulla در the درخت با روش Nissl بررسی شد
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش Nissl، معماری معماری هسته ای غالب مجتمع ریچیلوی مدولا پلنگاگات در شاخه درخت مورد بررسی قرار گرفت

4. The reticular lymphoducts in the perimeter of the pulmonary squamocellular carcinoma tissue was higher than that in the interior and the pulmonary inflammatory pseudotumor.
[ترجمه ترگمان]The reticular در محیط غده carcinoma ریوی، بالاتر از tissue درونی و ریه inflammatory ریوی بود
[ترجمه گوگل]لنفوسیتهای رتیکول در ناحیه ساعد کارسینوم اسکوآم سلولار ریه بالاتر از آن در داخل و پلاکت های التهابی ریه بود

5. The reticular water pipe make us comfortable and convenient in daily life.
[ترجمه ترگمان]لوله آب reticular ما را در زندگی روزمره راحت و راحت می سازد
[ترجمه گوگل]لوله آب مجلسی ما را در زندگی روزمره راحت و راحت می سازد

6. SP positive cell bodies in the reticular formation close ventrolateral to nucleus ambiguus were also found.
[ترجمه ترگمان]بدن سلول مثبت SP در تشکیل reticular نزدیک ventrolateral به هسته ambiguus نیز یافت شد
[ترجمه گوگل]سلول های مثبت سلول های مثبت SP در شکل رتیکولا نزدیک به سمت منقبض هسته ای ابیگوز نیز یافت می شوند

7. Ultrastructural changes in medulla oblongata reticular formation were studied by transmission electron microscope(TEM).
[ترجمه ترگمان]تغییرات Ultrastructural در مغز (TEM)با میکروسکوپ الکترونی انتقالی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]تغییرات فوق العاده ساختاری در شکل گیری رتیکولا مدولا پلنگاکتا با استفاده از میکروسکوپ الکترونی انتقال (TEM) مورد بررسی قرار گرفت

8. Scientists will tell you that this method works because of the RAS (Reticular Activating System) in our brain, which is our antenna or radar that attract things that we focus to us.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان به شما خواهند گفت که این روش به دلیل تصویر RAS (reticular فعال)در مغز ما کار می کند، که آنتن یا رادار ماست که چیزهایی را جذب می کند که ما بر روی ما تمرکز می کند
[ترجمه گوگل]دانشمندان به شما می گویند که این روش به دلیل RAS (سیستم فعال سازی Reticular) در مغز ما کار می کند که آنتن یا رادار ما است که مواردی را جذب می کند که برای ما تمرکز می کنیم

9. Once you do, however, you'll have triggered your Reticular Activating System.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هنگامی که این کار را انجام دهید، راه اندازی مجدد سیستم را راه اندازی خواهید کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، هنگامی که شما انجام می دهید، سیستم Activation Reticular شما را فعال می کند

10. Detail of lymph node, showing stellate reticular cell in middle of field.
[ترجمه ترگمان]جزئیات گره lymph که سلول reticular را در وسط میدان نشان می دهد
[ترجمه گوگل]جزئیات گره لنفاوی، نشان دهنده سلول رتیکول ستاره در وسط میدان

11. Reticular formation of gels from goat's milks is firmer and denser than that of gels from cow's milks, and its gel pores are also smaller than the cow's.
[ترجمه ترگمان]تشکیل ژل آلوئه ورا از milks بز محکم تر و denser از ژل آلوئه ورا است و منافذ آن نیز کوچک تر از ژل گاو هستند
[ترجمه گوگل]شکل گیری ژل از شیر بز ها قوی تر و فشرده تر از ژل های شیر گاو است و خلط ژل آن نیز کوچکتر از گاو است

12. I got a neuroanatomic lesion affecting my reticular activating system.
[ترجمه ترگمان]یک ضایعه neuroanatomic که سیستم فعال reticular را تحت تاثیر قرار داده بود را گرفتم
[ترجمه گوگل]من یک ضایعه نوروآنتومیک مبتلا به سیستم فعال سازی مجدد رتیکال دارم

13. Objective To investigate the effects of midbrain reticular formation injury on the conscious status and vital signs of cats, and reveal the mechanism of unconsciousness caused by midbrain injury .
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد اثرات آسیب تشکیل midbrain بر وضعیت آگاه و علایم حیاتی گربه ها و آشکار کردن مکانیسم بی هوشی ناشی از آسیب midbrain
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات آسیب رساندن به آسیب دیدگی میانی مغز به وضعیت آگاهی و نشانه های حیاتی گربه ها و نشان دادن مکانیزم ناخودآگاهی ناشی از آسیب مغزی است

14. Which of the following statements concerning the brainstem reticular formation is NOT true?
[ترجمه ترگمان]کدام یک از گزاره های زیر در مورد تشکیل reticular brainstem درست نیست؟
[ترجمه گوگل]کدامیک از اظهارات زیر در رابطه با شکل گیری بافتی مغز استخوان درست نیست؟

15. "I have a neuroanatomic lesion affecting my reticular activating system, " Haywire replies.
[ترجمه ترگمان]haywire پاسخ می دهد: \" یک ضایعه neuroanatomic دارم که سیستم فعال reticular را تحت تاثیر قرار می دهد \"
[ترجمه گوگل]Haywire پاسخ می دهد: 'من یک ضایعه نوروآنتومیک مبتلا به سیستم فعال فعال مجاری ریه من دارد

پیشنهاد کاربران

تورینه ای - تور مانند ( در پزشکی )

شبکه ای


کلمات دیگر: