1. beads of perspiration covered her forehead
قطره های عرق پیشانی او ا پوشانده بود.
2. Genius is one percent inspiration, ninety-nine percent perspiration.
[ترجمه محیا] نبوغ و هوش فقط یک درصدِ قضیه ست، سخت کوشی ۹۹% اهمیت داره!
[ترجمه ترگمان]نبوغ یک درصد الهام، نود و نه درصد از عرق است
[ترجمه گوگل]نابغه الهام بخش یک درصد است، ضعف 90 درصد
3. Great beads of perspiration trickled down his forehead.
[ترجمه ترگمان]دانه های درشت عرق از پیشانی اش سرازیر شد
[ترجمه گوگل]مهره های زیادی از تنش در پیشانی خود فرو می ریزد
4. Perspiration dampened her face and neck.
[ترجمه ترگمان]عرق از صورت و گردنش می چکید
[ترجمه گوگل]عرق کردن صورت و گردن او را تضعیف می کند
5. Her face was wet with perspiration.
[ترجمه ترگمان]چهره اش از عرق خیس بود
[ترجمه گوگل]صورتش مرطوب بود
6. Perspiration cools the skin in hot weather.
[ترجمه ترگمان]Perspiration پوست را در هوای گرم سرد می کند
[ترجمه گوگل]پوست در هوای گرم سرد پوست را سرد می کند
7. Chantal was writhing in pain and bathed in perspiration.
[ترجمه ترگمان]از درد به خود می پیچید و عرق می ریخت
[ترجمه گوگل]شانتال درد وحشت داشت و در حال ضربه خوردن بود
8. The perspiration beaded his face.
[ترجمه ترگمان]عرق بر چهره اش نشسته بود
[ترجمه گوگل]چرت و پرت چهره اش را چسباند
9. My shirt was soaked in perspiration.
[ترجمه ترگمان]پیراهنم از عرق خیس بود
[ترجمه گوگل]پیراهن من به شدت خیس شد
10. One of the ways to dissipate perspiration is by convection.
[ترجمه ترگمان]یکی از راه های پخش کردن عرق ناشی از همرفت است
[ترجمه گوگل]یکی از راه هایی برای از بین بردن جوشیدن بوسیله conection است
11. His hands were wet with perspiration.
[ترجمه ترگمان]دست هایش خیس عرق شده بود
[ترجمه گوگل]دستانش با خراش خیس شد
12. Perspiration broke out on my skin.
[ترجمه ترگمان]عرق از روی پوستم سرازیر شد
[ترجمه گوگل]تنش در پوست من ایجاد شد
13. Her skin was damp with perspiration.
[ترجمه ترگمان]پوستش از عرق خیس بود
[ترجمه گوگل]پوست او مرطوب با چرک بود
14. Beads of perspiration stood out on his forehead.
[ترجمه ترگمان]قطرات درشت عرق بر پیشانیش نقش بسته بود
[ترجمه گوگل]منجنیق از تنفس بر روی پیشانی خود ایستاده بود
15. He wiped the beads of perspiration from his brow.
[ترجمه ترگمان]دانه های عرق را از پیشانی اش پاک کرد
[ترجمه گوگل]او عصا از ذهنش پاک کرد