کلمه جو
صفحه اصلی

reticule


معنی : شبکه، شبکه شطرنجی و امثال آن
معانی دیگر : کیف دستی زنانه (کوچک و بافته شده مانند تور)، شبکه شطرنجی و امثال ان

انگلیسی به فارسی

شبکه، شبکه شطرنجی و امثال ان


reticule، شبکه، شبکه شطرنجی و امثال آن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a woman's small handbag or purse with a drawstring, originally made of netting.

(2) تعریف: a network of fine lines, wires, or the like placed in the eyepiece of an optical instrument; reticle.

• a reticule is a type of small handbag; an old-fashioned word.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] رتیکول
[زمین شناسی] شبکه - رجوع شود به reticle.
[نساجی] شبکه- شبکه شطرنجی

مترادف و متضاد

شبکه (اسم)
grating, net, grate, trellis, netting, mesh, network, lattice, plexus, grille, meshwork, rete, reticule, reticulum, treillage, trelliswork

شبکه شطرنجی و امثال آن (اسم)
reticule

جملات نمونه

1. The black reticule sagged under the weight of shapeless objects.
[ترجمه ترگمان]کیف سیاهش در زیر وزن اشیا بی شکل خم شده بود
[ترجمه گوگل]مشبک سیاه و سفید زیر وزن از اشیای بی شکل است

2. The Coptic woman hesitated, then picked up the reticule and hurried after Mena.
[ترجمه ترگمان]زن قبطی مکث کرد، کیف را برداشت و به دنبال مینا به راه افتاد
[ترجمه گوگل]زن کوته تردید کرد، پس از آن رتیکل را برداشت و بعد از مونا عجله کرد

3. The design of the symmetrical zero position reticule series is carried out on the basis.
[ترجمه ترگمان]طراحی مجموعه symmetrical متقارن صفر به صورت زیر انجام می شود
[ترجمه گوگل]طراحی مجموعه ای از مقادیر صفر متقارن reticule بر اساس اساس انجام می شود

4. Prince Ippolit brought her reticule, moved to her side, and bending close over her chair, sat beside her.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده ایپولیت کیف خود را آورد و به طرف او رفت و روی صندلی اش خم شد و در کنارش نشست
[ترجمه گوگل]شاهزاده ایپولیت او را به عقب برمی گرداند، به سمت او حرکت می کند و خم شدن روی صندلی اش را خم می کند، کنار او نشسته است

5. He watched her open the reticule; he watched her count onto the desk twenty-five dollars in frayed bills and coins ranging down to nickels and dimes and pennies. (William Faulkner.
[ترجمه ترگمان]کیفش را تماشا کرد که کیفش را باز کند و بیست و پنج دلار از اسکناس ها و سکه های کهنه و سکه پنج سنتی و سکه خرد شده را تماشا کرد (ویلیام Faulkner)
[ترجمه گوگل]او تماشا کرد او باز reticule؛ او شمار او را بر روی میز 25 دلار در صورتحساب های نقدی و سکه هایی که به نیکل و dimes و pennies رسیده بود تماشا کرد (ویلیام فاکنر

6. Reticule now turns red if character can't shoot at the current direction on horseback.
[ترجمه ترگمان]reticule حالا قرمز می شود اگر شخصیت نمی تواند به جهت مخالف روی اسب شلیک کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر Reticule قرمز می شود اگر شخصیت نمی تواند در مسیر فعلی اسب سوار شود

7. He watched her open the reticule; he watched her count onto the desk twenty-five dollars in frayed bills and coins ranging down to nickels and dimes and pennies.
[ترجمه ترگمان]کیفش را تماشا کرد که کیفش را باز کند و بیست و پنج دلار از اسکناس ها و سکه های کهنه و سکه پنج سنتی و سکه خرد شده را تماشا کرد
[ترجمه گوگل]او تماشا کرد او باز reticule؛ او شمار او را بر روی میز 25 دلار در صورتحساب های نقدی و سکه هایی که به نیکل و dimes و pennies رسیده بود تماشا کرد

8. In addition to describing the structure of the reticule, the paper also proposes some appropriate ways for solving the key technology problems in its development.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر توصیف ساختار of، این مقاله برخی روش های مناسب برای حل مشکلات کلیدی فن آوری در توسعه آن پیشنهاد می دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر توصیف ساختار شبکیه، مقاله همچنین برخی از راه های مناسب برای حل مشکلات فن آوری کلیدی در توسعه آن را پیشنهاد می دهد

9. As they stepped out into the sunshine Mena Iskander's reticule slipped and fell on the ground.
[ترجمه ترگمان]همچنان که به زیر نور خورشید قدم گذاشتند، کیف دستی اش به زمین افتاد و روی زمین افتاد
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها به سمت آفتاب رسیده اند، مینا اسکندر تضعیف شد و بر زمین افتاد

10. Ground combat is currently real-time and similar to a first-person shooter. The player must aim a targeting reticule at a target and left-click the mouse to fire.
[ترجمه ترگمان]نبرد زمینی در حال حاضر زمان واقعی و شبیه به تیرانداز اول شخص است بازیکن باید یک کیف هدف قرار گرفته را در سمت چپ هدف قرار دهد و چپ ماوس را روی آتش کلیک کند
[ترجمه گوگل]مبارزه با زمین در حال حاضر در زمان واقعی و مشابه تیرانداز اول شخص است بازیکن باید هدف reticule هدف قرار دادن را هدف قرار داده و کلیک چپ موس را به آتش

11. The beginners should not access the deep end, and the shallow area reticule should not be overstepped by the swimmers with life buoys.
[ترجمه ترگمان]مبتدیان نباید به انتهای عمیق دسترسی داشته باشند، و the سطحی سطحی نباید توسط شناگران با buoys زندگی محدود شود
[ترجمه گوگل]مبتدیان باید به انتهای عمقی دسترسی نداشته باشند و شناورهای کم عمق منطقه نباید توسط شناگران با شناورهای زندگی از بین بروند

12. But I change my black satchel to a grass-green reticule, felt embarrassed to go off without making up every morning.
[ترجمه ترگمان]اما کیف سیاه خود را به یک کیف سبز رنگ عوض می کنم و احساس شرمندگی می کنم که هر روز صبح از خانه بیرون بروم
[ترجمه گوگل]اما کیسه سیاه من را به یک کیسه سبز چمن سبز تغییر دادم، احساس خجالت میکردم که هر روز صبح بخوابد

13. The paper gives a method for designing a new kind of liquid crystal reticule.
[ترجمه ترگمان]این مقاله روشی برای طراحی نوع جدیدی از reticule بلور مایع ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش برای طراحی یک نوع جدید کریستال مایع را ارائه می دهد

14. The RIGS heads up display can be deployed for applications such as the rendition of flight, navigation, and sighting data with aiming point and target reticule.
[ترجمه ترگمان]صفحه نمایش rigs می تواند برای کاربردهایی مانند the پرواز، پیمایش، و داده های رویت با هدف و هدف مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش RIGS سرانجام می تواند برای برنامه های کاربردی مانند ارسال پرواز، ناوبری، و داده های دید با نقطه هدف و reticule هدف قرار گیرد


کلمات دیگر: