کلمه جو
صفحه اصلی

resister


معنی : پایدارگر، اسباب مقاوم در برابر برق
معانی دیگر : مقاوم

انگلیسی به فارسی

( resistor )اسباب مقاوم در برابر برق، مقاوم


مقاوم، پایدارگر


مقاومت کنید، پایدارگر، اسباب مقاوم در برابر برق


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who resists, esp. someone who works in opposition to the policies of a government or other dominant power.

- Some resisters to the draft made their way to Canada during the Vietnam War.
[ترجمه ترگمان] در طول جنگ ویتنام برخی از resisters ها به سمت کانادا راه پیدا کردند
[ترجمه گوگل] برخی از مقاومت در برابر پیش نویس، در جنگ ویتنام راه خود را به کانادا منتقل کردند

• opponent, one who opposes, one who resists
a resister is someone who tries to avoid serving in the armed forces when they have been ordered to do so.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] مقاوم - پایدار - ثابت

مترادف و متضاد

پایدارگر (اسم)
resister

اسباب مقاوم در برابر برق (اسم)
resistor, resister

جملات نمونه

1. Some Soul-Force resisters served eight prison terms, courting a new sentence the moment they had served the old one.
[ترجمه ترگمان]برخی از resisters نیروی روح به مدت هشت دوره زندان سپری کردند و یک جمله جدید را به عنوان لحظه ای که آن ها به رئیس جمهور سابق خدمت کرده بودند، به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]برخی از اعضای مقاومت روحانی هشت زندانی را به خدمت گرفتند و به لحاظ زمانی که به یک پیرمرد خدمت کرده بودند، حکم جدیدی را دادند

2. The thermal resister of power LED is analyzed in this paper. Using the silver paste and epoxy resin as die bonding materials, two kinds of power LEDs are made.
[ترجمه ترگمان]resister حرارتی قدرت LED در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است با استفاده از چسب نقره و رزین اپوکسی، دو نوع از LED ساخته شده است
[ترجمه گوگل]مقاومت حرارتی LED قدرت در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است با استفاده از رب نقره و رزین اپوکسی به عنوان مواد پیوندی، دو نوع چراغ های قدرت ساخته می شوند

3. A variable resister is called a rheostat.
[ترجمه ترگمان]متغیر resister یک rheostat نامیده می شود
[ترجمه گوگل]Resist متغیر است به نام reostat

4. It is open to a war resister to judge between the combatants and wish success to the one who has justice on his side.
[ترجمه ترگمان]این جنگ برای داوری میان جنگجویان و آرزوی موفقیت کسی که در کنار او عدالت دارد باز است
[ترجمه گوگل]این برای یک رزمندۀ جنگی است که بین رزمندگان قضاوت می کند و آرزوی موفقیت را برای کسی که عدالت را در کنار او دارد، آرزوی موفقیت می کند

5. You are the allower or the resister.
[ترجمه ترگمان] تو \"allower\" یا \"resister\" هستی
[ترجمه گوگل]شما متعهد یا پشتیبان هستید

6. Simultaneously, the effect of resister and leakage reactance to starting performance of motor is studied and some helpful conclusion is got.
[ترجمه ترگمان]همزمان، اثر واکنش resister و leakage به شروع عملکرد موتور مورد مطالعه قرار گرفته است و برخی نتیجه گیری مفید بدست می آید
[ترجمه گوگل]همزمان، اثر رطوبت مقاومتی و نشت به شروع عملکرد موتور مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه گیری های مفیدی صورت گرفته است

7. Understand and utilize resister, capacitor and conductor elements to derive the governing equation of electrical systems.
[ترجمه ترگمان]به منظور استخراج معادله حاکم بر سیستم های الکتریکی، از مولفه های resister، خازن و رسانا استفاده کرده و از آن ها استفاده کنید
[ترجمه گوگل]درک و استفاده از عناصر مقاومت، خازن و هادی برای بدست آوردن معادله حاکم بر سیستم های الکتریکی

8. Then I admitted I had considered being a resister myself, and accepted the draft in spite of my beliefs for one reason: to maintain my political viability within the system.
[ترجمه ترگمان]سپس اعتراف کردم که خود را قربانی کرده ام و با وجود عقاید خود پیش نویس را به یک دلیل پذیرفتم: حفظ حیات سیاسی خود در این سیستم
[ترجمه گوگل]سپس من پذیرفتم که خودم را به عنوان بازجو محسوب می کردم و به رغم اعتقاداتم به دلیل یک دلیل برای حفظ حیات سیاسی من در داخل سیستم، پیش نویس را پذیرفتم

9. Obama's perception of him as an anticolonial resister would explain why he gave tacit approval for this murderer of hundreds of Americans to be released from captivity.
[ترجمه ترگمان]درک اوباما از او به عنوان یک anticolonial resister توضیح می دهد که چرا او برای این قاتل صدها آمریکایی که از اسارت آزاد شده اند، موافقت ضمنی داده است
[ترجمه گوگل]درک اوباما از او به عنوان یک مخالف ضد انحصاری توضیح خواهد داد که چرا او برای این قاتل صدها آمریکایی که از اسارت آزاد شده اند، تایید تلویحی ارائه می دهد

10. The resister string DAC can't directly drive resistive load, so an output buffer is needed.
[ترجمه ترگمان]نوار resister به طور مستقیم بار مقاومتی را هدایت نمی کند، بنابراین یک بافر خروجی مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]DAC رشته مقاومتی نمی تواند به طور مستقیم بار مقاومتی را بارگیری کند، بنابراین یک بافر خروجی مورد نیاز است

11. It is popular to assume that other people resist change but, of course, we are all potential resisters of change.
[ترجمه ترگمان]بسیار محبوب است که فرض کنیم افراد دیگر در برابر تغییر مقاومت می کنند، اما البته همه ما پتانسیل تغییر پذیری را داریم
[ترجمه گوگل]محبوبیت این است که فرض کنیم افراد دیگر در مقابل تغییرات مقاومت کنند اما البته همه ی مقاومت های بالقوه تغییر است

12. Such a student is not scholastically motivated, and will herein be described as a school resister.
[ترجمه ترگمان]این یک دانشجو با انگیزه نیست و در اینجا به عنوان یک مدیر مدرسه توضیح داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]چنین دانش آموزی انگیزه تحصیلی ندارد و در اینجا به عنوان یک مدرس مدرسه توصیف می شود

13. The agency has launched 340 criminal investigations against tax resisters since 199 winning 162 convictions.
[ترجمه ترگمان]این موسسه ۳۴۰ تحقیق جنایی علیه resisters مالیاتی آغاز کرده است؛ چرا که ۱۹۹ متهم به ۱۶۲ پرونده محکوم شده اند
[ترجمه گوگل]از سال 199 تاکنون، آژانس 340 محاکمه جنایی علیه مخالفان مالیاتی را آغاز کرده است و 162 محکومیت را به دست آورده است

14. The circuit of this device is formed the source, pressed frequently by the pulse changer, photosensitive resister and power switch three parts make up.
[ترجمه ترگمان]مدار این دستگاه، منبع را تشکیل می دهد، که اغلب توسط تعویض پالس، نور حساس به نور و سه قسمت تنظیم می شود
[ترجمه گوگل]مدار این دستگاه منبع را تشکیل می دهد، اغلب توسط پالس مبدل، مقاومت فتوولتائیک و سوئیچ قدرت سه بخش تشکیل می شود

پیشنهاد کاربران

مقاومت کردن، پایداری کردن

مبارز، عضو گروه مقاومت


کلمات دیگر: