کلمه جو
صفحه اصلی

optimise

انگلیسی به انگلیسی

• become optimal; act as an optimist, act in an optimistic manner; (computers) carry out optimisation (also optimize)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] بهینه ساختن

جملات نمونه

1. Failure to optimise the level of support to the caring team will undermine efforts to distribute annual leave evenly among nurses.
[ترجمه ترگمان]عدم بهینه سازی سطح پشتیبانی از تیم مراقبت تلاش می کند تا تلاش های خود را به طور مساوی بین پرستاران توزیع کند
[ترجمه گوگل]عدم بهینه سازی سطح حمایت از تیم مراقبتی تلاش می کند تا توزیع سالانه را به طور مساوی بین پرستاران توزیع کند

2. To optimise the allocation of available resources and thus reduce the usage of scarce resources such as energy.
[ترجمه ترگمان]بهینه سازی تخصیص منابع موجود و در نتیجه استفاده از منابع کمیاب مانند انرژی را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]برای بهینه سازی تخصیص منابع موجود و در نتیجه کاهش استفاده از منابع کمیاب مانند انرژی

3. This strategic approach aims to optimise information and technology as valuable resources to achieve the key business objectives of the corporation.
[ترجمه ترگمان]هدف این رویکرد راهبردی بهینه سازی اطلاعات و فن آوری به عنوان منابع ارزشمند برای رسیدن به اهداف کلیدی کسب وکار این شرکت می باشد
[ترجمه گوگل]این رویکرد استراتژیک با هدف بهینه سازی اطلاعات و فن آوری به عنوان منابع با ارزش برای دستیابی به اهداف کلیدی کسب و کار شرکت است

4. More research is needed to optimise the size of droplets and their charge-to-mass ratio for different pesticides and targets.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات بیشتری برای بهینه سازی اندازه قطرات و نسبت بار به جرم آن ها برای آفت کش ها و اهداف مختلف مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]برای بهینه سازی اندازه قطرات و میزان بار شارژ آنها برای سموم و اهداف مختلف، تحقیقات بیشتری لازم است

5. Software drivers to optimise the SCSI-II interface support up to 20Mbyte-per-second data transfer rates.
[ترجمه ترگمان]درایور نرم افزار برای بهینه سازی سطح رابط SCSI - ۲ تا ۲۰ نرخ انتقال داده دوم پشتیبانی می کنند
[ترجمه گوگل]درایورهای نرم افزاری برای بهینه سازی رابط SCSI-II تا سرعت انتقال داده 20 مگابایت بر ثانیه

6. This enables a student to optimise the opportunities presented to him without prejudice to his progression through the examination system.
[ترجمه ترگمان]این امر یک دانشجو را قادر می سازد تا فرصت های ارایه شده در اختیار او را بدون تعصب به پیشرفت او از طریق سیستم بررسی بهینه سازی کند
[ترجمه گوگل]این امر دانش آموز را قادر می سازد تا فرصت هایی را که به او داده شده بدون هیچ گونه تعصب به پیشرفت او از طریق سیستم معاینه بهینه سازی شده بهینه سازی کند

7. These engines use hydraulics and electronics to optimise valve settings.
[ترجمه ترگمان]این موتورها از هیدرولیک و الکترونیک برای بهینه سازی تنظیمات شیر استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]این موتورها از هیدرولیک و الکترونیک برای تنظیم تنظیمات شیر ​​استفاده می کنند

8. The most important task of design is to optimise the utility of a product.
[ترجمه ترگمان]مهم ترین وظیفه طراحی بهینه سازی کاربرد یک محصول است
[ترجمه گوگل]مهمترین وظیفه طراحی این است که بهینه سازی محصول یک محصول باشد

9. Check and optimise parameters of environmental impact regularly.
[ترجمه ترگمان]پارامترهای تاثیر محیطی را به طور منظم بررسی و بهینه سازی کنید
[ترجمه گوگل]بررسی و بهینه سازی پارامترهای اثرات زیست محیطی به طور منظم

10. The most important task of design is to optimise the utility of a product .
[ترجمه ترگمان]مهم ترین وظیفه طراحی بهینه سازی کاربرد یک محصول است
[ترجمه گوگل]مهمترین وظیفه طراحی این است که بهینه سازی محصول یک محصول باشد

11. These conclusions are useful to optimise the design of the solitary wave transmission system near zero-dispersion.
[ترجمه ترگمان]این نتایج برای بهینه سازی طراحی سیستم انتقال تک موج در نزدیکی پراکندگی صفر مفید هستند
[ترجمه گوگل]این نتیجه گیری ها برای بهینه سازی طراحی سیستم انتقال موج انفرادی تقریبا صفر پراکندگی مفید است

12. At higher speeds the current is naturally constrained, and single-pulse voltage control is normally employed with angle advance prior to the unaligned position to optimise performance.
[ترجمه ترگمان]در سرعت های بالاتر جریان به طور طبیعی محدود است و کنترل ولتاژ تک پالس معمولا قبل از موقعیت unaligned برای بهینه سازی عملکرد به کار می رود
[ترجمه گوگل]در سرعت های بالاتر جریان به طور طبیعی محدود می شود و کنترل ولتاژ تک پالس به طور معمول با زاویه پیش از موقعیت ناپایدار برای بهینه سازی عملکرد استفاده می شود

13. We have conducted extensive running on a test bed to optimise the gearbox design and ensure that we can be confident of meeting the levels of reliability required.
[ترجمه ترگمان]ما اجرای وسیعی را در یک بس تر آزمایشی برای بهینه سازی طراحی گیربکس انجام دادیم و اطمینان حاصل کردیم که می توانیم اطمینان حاصل کنیم که سطوح قابلیت اطمینان لازم را برآورده کنیم
[ترجمه گوگل]ما در حال انجام گسترده در یک تست تخت برای بهینه سازی طراحی جعبه دنده و اطمینان از اینکه ما می توانیم اطمینان از رسیدن به سطح اطمینان مورد نیاز است

14. Both teams will be using mathematical modelling techniques to optimise and test their designs.
[ترجمه ترگمان]هر دو تیم از تکنیک های مدل سازی ریاضی برای بهینه سازی و آزمایش designs استفاده خواهند کرد
[ترجمه گوگل]هر دو تیم از تکنیک های مدل سازی ریاضی برای بهینه سازی و تست طرح های خود استفاده خواهند کرد

پیشنهاد کاربران

بهینه سازی


به نقل از هزاره:
( رسمی ) بهینه ساختن
بهینه کردن


کلمات دیگر: