کلمه جو
صفحه اصلی

scissor


معنی : تقسیم، چاک
معانی دیگر : با قیچی بریدن، قیچی کردن، برش، بریدگی، قطع، تفرقه، پراکندگی، اختلاف

انگلیسی به فارسی

برش، بریدگی، چاک، قطع، تقسیم، تفرقه، پراکندگی،اختلاف


قیچی، تقسیم، چاک


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: scissors, scissoring, scissored
• : تعریف: to cut with, or as with, a pair of scissors.
اسم ( noun )
مشتقات: scissorlike (adj.)
• : تعریف: a tool for cutting paper, fabric, or the like, made up of two blades joined with a pivot so their edges may be opened and closed; scissors.

• cut with scissors, clip or trim with scissors

دیکشنری تخصصی

[نساجی] قیچی

مترادف و متضاد

تقسیم (اسم)
partition, allotment, division, scissor, cleavage, dispensation, apportionment, dealing, repartition

چاک (اسم)
cut, rift, incision, slashing, scissor, tear, split, chink, slot, slit, slash, suture, fissure, kerf, rip, hack, scotch, interstice, stoma

جملات نمونه

1. She took a pair of scissors and cut the string.
[ترجمه ترگمان]او قیچی را برداشت و نخ را برید
[ترجمه گوگل]او یک جفت قیچی را گرفت و رشته را برش داد

2. Have you seen the scissors? I want to snip off this loose thread.
[ترجمه ترگمان]قیچی رو دیدی؟ من می خوام این رشته گسسته رو بکنم
[ترجمه گوگل]آیا قیچی را دیده اید؟ من میخواهم این موضوع را بشکنم

3. Using sharp scissors, make a small cut in the material.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از قیچی تیز، یک برش کوچک در مواد ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]با استفاده از قیچی تیز، یک برش کوچک در مواد ایجاد کنید

4. Make a nick in the cloth with the scissors.
[ترجمه ترگمان] یه نیک رو با قیچی درست کن
[ترجمه گوگل]با استفاده از قیچی، یک نکته را در پارچه بردارید

5. Don't use these scissors to cut paper or card.
[ترجمه ترگمان]از این قیچی برای بریدن کاغذ یا کارت استفاده نکنید
[ترجمه گوگل]از این قیچی برای کاهش کاغذ یا کارت استفاده نکنید

6. Mishka got some nail scissors and started carefully trimming his fingernails.
[ترجمه ترگمان]میشکا یک قیچی میخ برداشت و با دقت ناخن خود را مرتب کرد
[ترجمه گوگل]Mishka برخی از قیچی ناخن کردم و با دقت برش ناخن ها شروع به کار کرد

7. When you take the scissors, remember to put them back.
[ترجمه ترگمان]، وقتی که قیچی رو برداری یادت باشه که اونا رو برگردونی
[ترجمه گوگل]هنگامی که قیچی را می گیرید، به یاد داشته باشید که آنها را به عقب برگردانید

8. These scissors are awfully heavy.
[ترجمه ترگمان]این قیچی خیلی سنگین است
[ترجمه گوگل]این قیچی بسیار سنگین است

9. Hurry up with the scissors. I need them.
[ترجمه ترگمان]با قیچی عجله کن بهشون احتیاج دارم
[ترجمه گوگل]با قیچی عجله کنید من به آنها نیاز دارم

10. Scissors won't cut through wire.
[ترجمه ترگمان]قیچی از طریق تلگراف قطع نمی شود
[ترجمه گوگل]قیچی از سیم عبور نمی کند

11. The scissors are in the kitchen drawer .
[ترجمه ترگمان] قیچی توی کشوی آشپزخونه هست
[ترجمه گوگل]قیچی ها در کشوی آشپزخانه قرار دارند

12. Never poke a finger or scissors into an electric socket.
[ترجمه ترگمان]هرگز یک انگشت یا قیچی را وارد سوکت الکتریکی نکنید
[ترجمه گوگل]هرگز انگشت یا قیچی را به یک سوکت برق متصل نکنید

13. He told me to get some scissors.
[ترجمه ترگمان] بهم گفت قیچی بیارم
[ترجمه گوگل]او به من گفت قیچی بخریم

14. The scissors slashed his finger open.
[ترجمه ترگمان]قیچی انگشتش را باز کرد
[ترجمه گوگل]قیچی انگشتانش را باز کرد

15. These scissors don't cut very well.
[ترجمه ترگمان]این قیچی هم خیلی خوب از آب در نمیاد
[ترجمه گوگل]این قیچی خیلی خوب نیست

پیشنهاد کاربران

قیچی

قیچیدن.

یه پزیشن س ک س ی است که تو گوگل میتونید ببینید
بیشتر برای دختران همجنس گرا استفاده میشه
دقیقا مثل قبچی انجام میشه

مثال
Amber scissored a girl


کلمات دیگر: