کلمه جو
صفحه اصلی

visa


معنی : ویزا، روادید، روادید گذرنامه، ویزا دادن
معانی دیگر : ویزا زدن (به گذرنامه)، روادید دادن

انگلیسی به فارسی

روادید، ویزا، روادید گذرنامه، ویزادادن


ویزا، روادید، روادید گذرنامه، ویزا دادن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: permission granted by an appropriate national official, and so indicated on a passport, that its bearer may travel within that nation.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: visas, visaing, visaed
• : تعریف: to grant a visa to (someone), or to add a visa to (a passport or the like).

• permit for entering into a country
issue a visa, authorize entry into a country or passage across a border
a visa is an official document, or a stamp put in your passport, which allows you to enter or leave a particular country.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] ویزا( نام تجاری پارچه ای از مخلوط 55% داکرون و 45% پشم فاستونی)

مترادف و متضاد

ویزا (اسم)
visa

روادید (اسم)
visa

روادید گذرنامه (اسم)
visa

ویزا دادن (فعل)
visa

جملات نمونه

1. exit visa
ویزای خروج

2. her visa was extended
ویزای او تمدید شد.

3. only consular officers are authorized to visa passports
فقط صاحب منصبان کنسولگری اختیار زدن ویزا به گذرنامه ها را دارند.

4. she requested an extension of her visa
درخواست کرد که ویزای او را تمدید کنند.

5. Be careful not to overstay your visa.
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که ویزای خود را خاموش نکنید
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که ویزای خود را از دست ندهید

6. Please debit my Mastercard / Visa / American Express card .
[ترجمه ترگمان]لطفا کارت اعتباری ویزای Mastercard \/ ویزای آمریکا \/ آمریکا را به اشتراک بگذارید
[ترجمه گوگل]لطفا کارت Mastercard / Visa / American Express را بفروشید

7. Money is not everything. There's Mastercard Visa.
[ترجمه ترگمان]پول همه چیز نیست ویزای Mastercard وجود دارد
[ترجمه گوگل]پول همه چیز نیست Visacard Mastercard وجود دارد

8. I obtained a visa after hours of waiting at the embassy.
[ترجمه ترگمان]من پس از ساعت ها انتظار در سفارت ویزا گرفتم
[ترجمه گوگل]پس از ساعتها در سفارت، ویزا دریافت کردم

9. Have you the requisite visa to enter Canada?
[ترجمه ترگمان]آیا ویزای مورد نیاز برای ورود به کانادا را دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا ویزای مورد نیاز برای ورود به کانادا دارید؟

10. What's the procedure for applying for a visa?
[ترجمه ترگمان]درخواست ویزا برای ویزا چگونه است؟
[ترجمه گوگل]روش برای درخواست ویزا چیست؟

11. I am applying for a visa.
[ترجمه ترگمان]درخواست ویزا می کنم
[ترجمه گوگل]من برای ویزا درخواست می کنم

12. Do South Africans need a visa to go to France?
[ترجمه ترگمان]آیا آفریقای جنوبی ها به ویزا نیاز دارند تا به فرانسه بروند؟
[ترجمه گوگل]آیا آفریقای جنوبی نیاز به ویزا برای رفتن به فرانسه دارد؟

13. If you want a visa, you will have to go through the proper channels.
[ترجمه ترگمان]اگر ویزا می خواهید، باید از کانال های مناسب عبور کنید
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید یک ویزا، شما باید از طریق کانال های مناسب بروید

14. The government repatriated him because he had no visa.
[ترجمه ترگمان]دولت به وطن او بازگشت چون هیچ ویزا نداشت
[ترجمه گوگل]دولت او را مجبور کرد که وی هیچ ویزائی نداشته باشد

15. He's applied for an extension of his visa.
[ترجمه ترگمان]او درخواست تمدید ویزای خود را داده است
[ترجمه گوگل]او برای تمدید ویزا درخواست داده است

16. Do you need a visa for the USA?
[ترجمه ترگمان]آیا شما به ویزا برای آمریکا نیاز دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا برای ویزای آمریکا نیاز دارید؟

Only consular officers are authorized to visa passports.

فقط صاحب‌منصبان کنسول‌گری اختیار زدن ویزا به گذرنامه‌ها را دارند.


پیشنهاد کاربران

روادید


کلمات دیگر: