کلمه جو
صفحه اصلی

blowpipe


پنچری (تایر و غیره)، پکیدن، ترکیدن، سوختن فیوز برق، (لوله ای که توسط آن هوا یا گاز را با فشار داخل آتشخان می کنند تا گرمای آن را بیشتر و متمرکزتر کند) لوله ی دمنده، (شیشه سازی - لوله ای که با آن در شیشه می دمند و به آن شکل می دهند) نیچه، درزرگری بوری، نتیجه ه شیشه گری، تفنگ بادی

انگلیسی به فارسی

(لوله‌ای که توسط آن هوا یا گاز را با فشار داخل آتشخان می‌کنند تا گرمای آن را بیشتر و متمرکزتر کند) لوله‌ی دمنده


(شیشه‌سازی - لوله‌ای که با آن در شیشه می‌دمند و به آن شکل می‌دهند) نیچه


رجوع شود به: blowgun


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a metal tube through which air or gas is forced in a controlled flow into a flame to concentrate and intensify its heat.

(2) تعریف: a metal tube on which glass is gathered, shaped, and blown into hollow forms.

(3) تعریف: a blowgun.

• blowgun for firing darts; metal tube used in glass blowing
a blowpipe is a long tube from which weapons such as arrows can be blown.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] بوری - نیچه
[پلیمر] لوله دمش

جملات نمونه

1. Just like humans, they go hunting with their blowpipes and they erect snares and traps in the jungle.
[ترجمه ترگمان]درست مثل انسان ها، با blowpipes شکار می کنند و به دام و تله در جنگل می روند
[ترجمه گوگل]درست مانند انسان، آنها با شیپور خاموشی خود شکار می کنند و تله ها و تله ها را در جنگل نصب می کنند

2. Deer trail fresh, maybe catch deer along blowpipe.
[ترجمه ترگمان]رد گوزن تازه بوده، شاید گوزن رو از \"blowpipe\" بگیره (گوزن شمالی: گوزن شمالی)
[ترجمه گوگل]گوزن دنبال تازه می شود، شاید گوزن را در کنار blowpipe بگیر

3. Jehana was fitting a dart into the blowpipe.
[ترجمه ترگمان]Jehana یک دارت را در the جا داده بود
[ترجمه گوگل]جاهانا یک جرعه ای را به لوله های ضربه ای متصل کرد

4. Unique film valves, blowpipe inflatable, inflatable deflated lets you more easily.
[ترجمه ترگمان]شیره ای فیلم منحصر به فرد، بادکنکی باد inflatable، بادکنکی باد کردن به شما اجازه می دهد به راحتی شما را آزاد کند
[ترجمه گوگل]دریچه های منحصر به فرد فیلم، بادبادک بادکنکی، تورم با تخریب به شما اجازه می دهد راحت تر

5. The earth reclamation with marine muck filled through blowpipe has been the main technical method of ground development in Shenzhen region.
[ترجمه ترگمان]احیای زمین با muck دریایی پر شده از blowpipe، روش فنی اصلی توسعه زمین در منطقه Shenzhen بوده است
[ترجمه گوگل]احیای زمین با جلبک دریایی که از طریق فاضلاب پر شده است، روش اصلی تکنیک توسعه زمین در منطقه شنژن بوده است

6. The concentration distribution of pulverized coal in blowpipe of blast furnace was measured in an isothermal two-phase model by means of a computer measuring system based on infrared transmission.
[ترجمه ترگمان]توزیع غلظت ذغال سنگ در blowpipe از کوره انفجار در یک مدل دو فازی ایزوترمال و با استفاده از یک سیستم اندازه گیری کامپیوتری براساس انتقال مادون قرمز، اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]توزیع غلظت ذغال سنگ پالستیک در قالب بلوک کوره انفجاری در یک مدل دو مرحله ای ایزوترمال با استفاده از سیستم اندازه گیری کامپیوتر بر اساس انتقال مادون قرمز اندازه گیری شد

7. A musical instrument of blowpipe, Chi-Ba initial known at Tang Dynasty(later also known as Dong-Xiao of southern music), are followed to Southern Song Dynasty and transfered into Japan.
[ترجمه ترگمان]فیلم موزیکال of، چی - Ba ' در دودمان تانگ (بعدها مشهور به Dong - از موسیقی جنوبی)شناخته می شود، به دنبال سلسله سونگ جنوبی و transfered در ژاپن هستند
[ترجمه گوگل]یک ساز موزیکال با نام Blowpipe، ابتدا Chi-Ba در سلسله تانگ (که بعدها به عنوان دونگ-شیائو از موسیقی جنوبی شناخته می شود) شناخته می شود، به سلسله Song of Sout دنبال می شود و به ژاپن منتقل می شود

8. The drape billowed and a tiny figure crept stealthily out, a blowpipe raised to its hideous lips.
[ترجمه ترگمان]طناب به هوا تکان می خورد و هیکل کوچکش از آن بیرون می خزید و به لبه ای کریه آن نزدیک می شد
[ترجمه گوگل]پرده باریک و یک انگشت کوچک به آرامی از بین میرفت، یک ضربه بزرگ به لب های ناخوشایندش بلند شد

9. Walking starkers through the forest, incredibly agile, never get tired, killed a monkey in a tree with a blowpipe.
[ترجمه ترگمان]در جنگل پرسه می زد، به طرزی باور نکردنی چابک بود، هرگز خسته نمی شد، یک میمون را در درختی با a کشت
[ترجمه گوگل]قدم زدن از طریق جنگل، باور نکردنی چابک، خسته نشدنی، یک میمون را در یک درخت با یک گلوله کشیده

10. The article analyzes the harmfulness and reasons on over-temperature of heating surface in blowpipe, and proposes the effective measures.
[ترجمه ترگمان]این مقاله the و دلایل روی حرارت سطح گرمایش در blowpipe را تجزیه و تحلیل می کند و اقدامات موثر را پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله آسیب پذیری و دلایل بیش از حد دمای سطح تهویه مطبوع را بررسی می کند و اقدامات موثر را پیشنهاد می کند

11. Tambun, 60, said he was crouching to shoot a squirrel with his blowpipe when he spied the big cat eyeing him for dinner.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن که گربه بزرگ را دید که برای شام به او نگاه می کند، گفت: Tambun، ۶۰
[ترجمه گوگل]Tambun، 60 ساله، گفت که او در حال سقوط است تا یک سنجاب را با فشار خونش بکشد وقتی که گربه بزرگ را به سمت او می برد و او را برای شام می ریزد

12. With the precise model it determines the shape of the blowpipe and the dimensions.
[ترجمه ترگمان]با مدل دقیق، شکل of و ابعاد را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]با مدل دقیق، شکل لوله و ابعاد آن مشخص می شود

13. The concentration distributions in the distance about 5 times diameter of blowpipe from the exit of the lance tend to be uniform. . .
[ترجمه ترگمان]توزیع تراکم در فاصله حدود ۵ برابر قطر لوله از خروج نیزه به صورت یکنواخت عمل می کند
[ترجمه گوگل]توزیع غلظت در فاصله ای حدود 5 برابر قطر لوله ای از خروجی لنس تمایل به یکنواخت شدن است

14. Experiments showed that mixing property in pipe fluidized bed with relative distance of blowpipe equal to 2 is better than that of traditional platefluidized bed.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها نشان داد که اختلاط دارایی در بس تر سیال لوله با فاصله نسبی of برابر با ۲ بهتر از بس تر platefluidized سنتی است
[ترجمه گوگل]آزمایشات نشان داد که اختلاط اموال در بستر سیال در لوله با فاصله نسبی فشار دیفرانسیل برابر 2 بهتر از بستر سنتی پلاستیکی است


کلمات دیگر: