کلمه جو
صفحه اصلی

thrum


معنی : اندک، ته نخ، ریشه یا نخ اویخته، صدای تپ تپ یا زدن روی میز، زرزر کردن، مضراب زدن، روی میز زدن
معانی دیگر : (دستگاه شعر بافی یا نساجی) ریشه، تارهای بریده شده ی دو سر پارچه یا فرش، حاشیه، (ته پارچه یا حوله یا قالیچه و غیره را) ریشه دار کردن، ته نخ گذاشتن، (سه تار و گیتار و غیره) زدن، نواختن، نواخته شدن، (با انگشت روی چیزی) ضرب گرفتن، ضرب گیری، ریشه، ریشه یان  اویخته، ریشه دار، زرزرکردن درساز

انگلیسی به فارسی

ریشه، ته نخ، ریشه یانخ اویخته، صدای تپ تپ یا زدن روی میز، ریشه دار، مضراب زدن، اندک، زرزرکردن(درساز)، روی میز زدن


ترم، ته نخ، ریشه یا نخ اویخته، اندک، صدای تپ تپ یا زدن روی میز، روی میز زدن، مضراب زدن، زرزر کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: thrums, thrumming, thrummed
(1) تعریف: to play (a stringed instrument or a tune) by plucking, esp. idly or repetitiously.
مشابه: pluck

(2) تعریف: to drum the fingers on.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to pluck, or pluck a tune on, a stringed instrument.

(2) تعریف: to drum with the fingers.
اسم ( noun )
• : تعریف: a muffled, repetitious sound; thrumming.
اسم ( noun )
(1) تعریف: the remainder of a warp thread left on the loom after the woven fabric has been cut off.

(2) تعریف: any loose end of thread or yarn, as at the border of a piece of fabric; fringe.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: thrums, thrumming, thrummed
• : تعریف: to sew or insert short ends of rope yarn in (canvas on ships) so as to roughen the surface.

• strum a guitar; knock

دیکشنری تخصصی

[نساجی] قسمت سر چله ویژه وصل نمودن به غلتک پارچه

مترادف و متضاد

اندک (اسم)
whit, scantling, pinch, paucity, drib, modicum, thrum, scruple

ته نخ (اسم)
thrum

ریشه یا نخ اویخته (اسم)
thrum

صدای تپ تپ یا زدن روی میز (اسم)
thrum

زرزر کردن (فعل)
fiddle, thrum

مضراب زدن (فعل)
thrum, strum

روی میز زدن (فعل)
thrum

جملات نمونه

1. He could hear the thrum of a banjo.
[ترجمه ترگمان] اون می تونست ته نخ یه تار رو بشنوه
[ترجمه گوگل]او می تواند صدای یک بانجو را بشنود

2. My head was going thrum thrum thrum.
[ترجمه ترگمان]سر و کله م درست ته نخ ته کشیده بود
[ترجمه گوگل]من سرم را در حال رفتن thrum thrum thrum

3. The blood thrummed in my ears.
[ترجمه ترگمان]خون در گوش هایم جریان دارد
[ترجمه گوگل]خون در گوش من فرو رفته

4. He thrummed a guitar.
[ترجمه ترگمان]اون گیتار می زنه
[ترجمه گوگل]او گیتار را برداشت

5. The engine thrummed into life.
[ترجمه ترگمان]موتور وارد زندگی می شود
[ترجمه گوگل]موتور به زندگی تبدیل شده است

6. Campaign headquarters thrum with passion, fear, and other powerful emotions.
[ترجمه ترگمان]ستاد مبارزاتی با شور و هیجان، ترس و دیگر احساسات قدرتمند مبارزه می کند
[ترجمه گوگل]ستاد مبارزه با شور و شوق، ترس و سایر احساسات قدرتمند

7. The boss thrummed the table.
[ترجمه ترگمان]رئیس میز را باز کرد
[ترجمه گوگل]رئیس سرش را پایین انداخت

8. The engine thrummed as we drove through the countryside.
[ترجمه ترگمان]همان طور که در حومه شهر رانندگی می کردیم، موتور منفجر شد
[ترجمه گوگل]این موتور زمانی که ما از طریق حومه شهر رانندگی می کردیم

9. But nothing could drown out the other incessant thrumming.
[ترجمه ترگمان]اما هیچ چیز نمی توانست آن ضربات کوبنده دیگر را غرق کند
[ترجمه گوگل]اما هیچ چیز نمیتواند دیگران را بیدار کند

10. A double core high-temperature cable and the thrum of the spiral coil are welded in the I-shaped circular framework, and then extend out and are connected with a linker box arranged on a ladle shell.
[ترجمه ترگمان]یک کابل دو جداره با دمای بالا و thrum سیم پیچ حلزونی در چارچوب دایره ای به شکل ۱ جوش داده می شوند و سپس با یک جعبه لینکر در یک shell متصل می شود
[ترجمه گوگل]کابل دو هسته ای با درجه حرارت بالا و رشته کوپلینگ مارپیچی در چارچوب دایره ای I شکل جوش داده شده و پس از آن گسترش می یابد و با یک جعبه لینکدار بر روی یک پوسته ملخ متصل می شود

11. Hold the two ends of the thrum. We will start the experiment.
[ترجمه ترگمان]دو انتهای of را نگاه دارید ما این آزمایش را آغاز خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]دو انتهای دم را نگه دارید ما آزمایش را آغاز خواهیم کرد

12. Also, because thrum blister easily, so must use palm meticulous ground flat.
[ترجمه ترگمان]هم چنین به خاطر تاول زدن به راحتی، پس باید از کف زمین به دقت استفاده کنید
[ترجمه گوگل]همچنین، به دلیل این که تلطیف طلسم به راحتی، باید از کف کف دقیق کف دست استفاده کنید

13. Mom begins the work, rift sole, winkle thrum, the movement is in that way skilled.
[ترجمه ترگمان]مادر کار را شروع می کند، تنها شکاف، winkle thrum، این جنبش در آن روش ماهر است
[ترجمه گوگل]مامان کار خود را آغاز می کند، رختخواب مچ پا، انگشت کوچک، جنبش به طریقی ماهر است

14. Thrum of the lining after appendicitis operation art causes repellent reaction, affect fester, how to do?
[ترجمه ترگمان]پس از ورم the ورم appendicitis ورم appendicitis، باعث واکنش نفرت آوری می شود، چرک و چرکین می شوند، چگونه باید انجام دهند؟
[ترجمه گوگل]بعد از آپاندیسیت، پس از عمل آپاندیسیت، واکنش دافع حاد، دچار افسردگی می شود، چگونه باید انجام شود؟

Ahmad was thrumming a guitar.

احمد داشت گیتار می‌زد.


پیشنهاد کاربران

to make a continuous low sound:
The engine was thrumming steadily
صدای ملایم مداوم



کلمات دیگر: