تکان دادن، درهم و برهم کردن، ژولیدن، ژولیده کردن، درهم پیچیدن، گرفتار کردن، گیر افتادن، درهم گیر انداختن، گوریده کردن
tangling
انگلیسی به فارسی
دیکشنری تخصصی
[نساجی] گوریده شدن نخ یا الیاف - در هم گیر کردن نخ یا الیاف - توده ای شدن نخ یا الیااف
کلمات دیگر: