کلمه جو
صفحه اصلی

unimpaired

انگلیسی به فارسی

بدون تردید


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of impaired.

• undamaged, not injured, sound, whole

دیکشنری تخصصی

[نساجی] تحت تاثیرقرارنگرفته-موثرنشده-اثرنپذیرفته

جملات نمونه

1. His health and vigour were unimpaired by a stroke.
[ترجمه ترگمان]سلامتی و بنیه او با یک سکته دست نخورده مانده بود
[ترجمه گوگل]سلامت و قدرت او با سکته مغزی همراه بود

2. Although he's ninety, his mental faculties remain unimpaired.
[ترجمه ترگمان]با این که نود سالش است، هوش و هوش his هنوز دست نخورده باقی می ماند
[ترجمه گوگل]اگرچه او نود و نه است، توانایی های ذهنی او بدون هیچ مشکلی باقی می ماند

3. Queen Milena possessed great beauty, which she retained unimpaired in advancing years.
[ترجمه ترگمان]ملکه Milena زیبایی بزرگی داشت که سال ها پیش دست نخورده باقی مانده بود
[ترجمه گوگل]ملکه میلنا زیبایی بزرگی را به همراه داشت که در سالهای پیش از آن به طور نامحدود حفظ شده بود

4. Fortunately, his head injuries left his bodily functions unimpaired.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، آسیب های سر او نقش های جسمانی او را به جا گذاشت
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، آسیب های سر خود، عملکردهای بدن خود را از بین می برد

5. He sees himself as an unimpaired man with a confident sense of his own ability to shape and affect the world.
[ترجمه ترگمان]او خود را به عنوان یک مرد unimpaired با احساس اعتماد به نفس خود می بیند و بر جهان تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک مرد بی نظیر با حس اعتماد به نفس خود توانایی شکل دادن و تأثیرگذاری بر جهان را می بیند

6. Memory, logical reasoning, and hand-eye coordination were unimpaired.
[ترجمه ترگمان]حافظه، استدلال منطقی و هماهنگی چشم - چشم هنوز دست نخورده بودند
[ترجمه گوگل]حافظه، استدلال منطقی، و هماهنگی دست و چشم بدون هیچگونه صدماتی

7. But his health, perversely, remained unimpaired.
[ترجمه ترگمان]اما وضع مزاجی و perversely هنوز دست نخورده بود
[ترجمه گوگل]اما سلامت او، به طرز ناخوشایند، باقی ماند

8. Her tough combative spirit seemed essentially unimpaired.
[ترجمه ترگمان]روحیه خشن و خشن او اساسا دست نخورده به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]روحیه مبارزهی سخت خود به نظر میرسید که اساسا از بین رفته است

9. Minton's ebullient energy remained unimpaired.
[ترجمه ترگمان]انرژی پر شور و هیجان minton همچنان دست نخورده باقی ماند
[ترجمه گوگل]انرژی مضطرب مینتون باقی مانده است

10. Visitors who have no desire to be educated will find that their enjoyment of such exhibitions is unimpaired.
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگانی که هیچ تمایلی به تحصیل ندارند، متوجه خواهند شد که برخورداری از این نمایشگاه ها کاملا دست نخورده است
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان که تمایل به تحصیل ندارند، متوجه خواهند شد که لذت بردن از این نمایشگاه ها، از بین می رود

11. Frankl himself came through four concentration camps with an unimpaired, nay an enhanced, mentality.
[ترجمه ترگمان]فرانکل خود را از چهار اردوگاه متمرکز با یک روحیه دست نخورده و حتی یک طرز فکری ارتقا یافته بود
[ترجمه گوگل]خود فرانکل خود را از طریق چهار اردوگاه کار اجباری با یک ذهنیت بی نظیر، بدون افزایش، به دست آورد

12. But the exceptional clarity of his thought processes was evidently still totally unimpaired.
[ترجمه ترگمان]اما وضوح استثنایی افکار او ظاهرا هنوز دست نخورده باقی مانده بود
[ترجمه گوگل]اما وضوح استثنایی فرآیندهای تفکر او، ظاهرا هنوز هم کاملا نامحدود است

13. We were immensely relieved to find, in her next book, that her powers were still unimpaired.
[ترجمه ترگمان]ما خیلی راحت بودیم که در کتاب بعدی او را پیدا کنیم، که هنوز قدرت او هنوز دست نخورده باقی مانده بود
[ترجمه گوگل]ما در کتاب بعدی خود بسیار دلگرم بودیم که توانایی های او هنوز هم نامطلوب بود

14. She had let go the outer world, but within herself she was unbroken and unimpaired.
[ترجمه ترگمان]او دنیای بیرون را رها کرده بود، اما درون خودش همچنان دست نخورده و دست نخورده باقی مانده بود
[ترجمه گوگل]او به جهان بیرونی اجازه داده بود، اما در درون خود او بی وقفه و بدون عارضه بود

پیشنهاد کاربران

Not damaged

آسیب ندیده
صدمه ندیده



دستنخورده، بکر ( در مورد محیط های طبیعی )


کلمات دیگر: