کلمه جو
صفحه اصلی

sheen


معنی : زیبایی، درخشندگی، تابش، برق، درخشیدن
معانی دیگر : (به ویژه در مورد پارچه و کاغذ) برق، درخشش، شید، براقی، جامه ی براق، جامه ی پر زرق و برق

انگلیسی به فارسی

درخشندگی، زیبایی، تابش، برق، درخشیدن


شین، برق، درخشندگی، زیبایی، تابش، درخشیدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a quality or condition of shininess or lustrousness; brightness.
مترادف: brilliance, gloss, luster, lustrousness, shine
مشابه: brightness, burnish, gleam, glisten, glow, polish, radiance, sparkle

- the sheen of clean, brushed hair
[ترجمه ترگمان] موهای تمیزش که شانه زده بود،
[ترجمه گوگل] شاین تمیز و براق مو

• luster, shine, glow, gloss
if the surface of something has a sheen, it has a smooth and gentle brightness.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] درخشش - براقیت - جلا

مترادف و متضاد

زیبایی (اسم)
elegance, grace, beauty, seeming, glee, pulchritude, sheen, concinnity

درخشندگی (اسم)
brilliance, radiance, sheen, blaze, luster, irradiance, irradiancy, effulgence, glitter, coruscation, resplendence, resplendency, radiancy, glim, refulgence

تابش (اسم)
light, brilliance, flame, glow, shine, sheen, irradiance, radiation, irradiancy, effulgence, glint, glitter, coruscation

برق (اسم)
brilliance, power, sparkle, scintillation, shine, sheen, electricity, lightning, flash, glaze, glint, levin, flashover, pyrogen

درخشیدن (فعل)
lighten, glory, star, ray, shine, sheen, luster, coruscate, glint, glisten, glitter, glister, scintillate, lamp

brightness, shine


Synonyms: burnish, finish, glaze, gleam, glint, gloss, luster, patina, polish, shimmer, shininess, wax


Antonyms: darkness, dullness


جملات نمونه

1. The conditioner gives the hair a beautiful soft sheen.
[ترجمه ترگمان]نرم کننده مو به موهای صاف و زیبایی می بخشد
[ترجمه گوگل]تهویه مطبوع موی زیبا را به نرم کننده می دهد

2. Her hair had a lovely coppery sheen.
[ترجمه ترگمان]موهای او مثل برق مس مانند بود
[ترجمه گوگل]موهایش مسخره مسخره ای دوست داشتنی داشت

3. The carpet had a silvery sheen to it.
[ترجمه ترگمان]روی فرش نور نقره ای درخشانی دیده می شد
[ترجمه گوگل]فرش دارای حساسیت نقره ای بود

4. My master, pale-faced, his forehead covered with a sheen of sweat, groaned and turned away.
[ترجمه ترگمان]ارباب، رنگ پریده و رنگ پریده، با پیشانی پر از عرق، نالید و برگشت
[ترجمه گوگل]استاد من، صورت پریده، پیشانی اش را با شعله ای از عرق پوشانده بود، در حال چرخش و زدگی بود

5. Years later, I would think of their sheen as being rather like the membranes enclosing viruses I had read about.
[ترجمه ترگمان]سال ها بعد، من به درخشش آن ها مثل پوششی که حاوی viruses بودند که در موردشان خوانده بودم، فکر می کردم
[ترجمه گوگل]چند سال بعد، من به شین خودم فکر می کنم، نه به عنوان غشایی که حاوی ویروس هایی بود که در مورد آنها خوانده ام

6. A sheen of perspiration soon covered Ron's forehead.
[ترجمه ترگمان]به زودی عرق پیشانی رون را پوشاند
[ترجمه گوگل]زرق و برق فکری به زودی پیشانی ران را پوشانده است

7. The flash of the cymbals Is like the sheen on swaying hair Tossed in joyful running down the hill.
[ترجمه ترگمان]برق سنج چون درخشش روی گیسوان مواج در حال دویدن در پایین تپه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]فلاش سنجها مانند شین روی موی سرخ شده است که به آرامی در حال حرکت به پایین تپه است

8. A fine sheen of sweat glazed his heavy, quivering jowls.
[ترجمه ترگمان]قطرات درشت عرق از گونه های سنگین و لرزان او بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]عرق خیلی زیبا از لنگه های سنگین و لرزان او را پوشانده است

9. Oil had leaked in and formed a rainbow sheen on the surface.
[ترجمه ترگمان]نفت به داخل نشت کرده بود و درخشش رنگین کمانی بر روی سطح را شکل داده بود
[ترجمه گوگل]روغن درون آن نفوذ کرده و یک پوشش رنگین کمان روی سطح ایجاد کرده است

10. A sheen of sweat had appeared above Paulie's top lip.
[ترجمه ترگمان]درخشش عرقی بر لب تاپ Paulie ظاهر شده بود
[ترجمه گوگل]عرق عرق بالای لپ تاپ پائولی ظاهر شد

11. The sheen on the long hair quickened his desire and the music in her voice surprised him.
[ترجمه ترگمان]برق موی بلند دلش را تندتر کرد و آهنگ صدایش او را متعجب کرد
[ترجمه گوگل]شاین در موهای بلند باعث تمایل او شد و موسیقی در صدای او شگفت زده شد

12. But the stars soon lost their sheen and went out as the first strain of light eased away the darkness.
[ترجمه ترگمان]اما ستارگان به زودی برق خود را از دست دادند و با اولین فشار نور، تاریکی را خاموش کردند
[ترجمه گوگل]اما ستارگان به زودی شعاع خود را از دست دادند و به عنوان اولین بار از نور از تاریکی دور شدند

13. They also develop an iridescent silvery blue sheen on the body.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین یک درخشندگی رنگ آبی رنگارنگ را روی بدن ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین یک براق کننده ابریشمی براق بر روی بدن ایجاد می کنند

14. The lapels of his well-worn suit seemed to carry a permanent sheen from years of dropped ash on worsted.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که برگردان کت و شلوار worn درخشندگی دائمی خود را از سال ها خاکستر به دست می آورد
[ترجمه گوگل]لاله های لباس پوشیدنی او به نظر می رسید که از سال های خاکستر افتاده در شکم تیره شسته شده است


کلمات دیگر: