کلمه جو
صفحه اصلی

velveteen


پارچه ی کتانی مخمل نما، پارچه مخمل نما، مخمل نخی یا ابریشمی

انگلیسی به فارسی

پارچه مخمل نما، مخمل نخی یا ابریشمی


دامن، مخمل نخی یا ابریشمی، پارچه مخمل نما


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a cotton fabric that resembles velvet.

• short and thick velvet-like cloth (usually made of cotton)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] مخمل پودی - مخملی - مخمل پنبه ای یا ابریشمی - پارچه پنبه ای خارزنی شده - پارچه مخمل نما

جملات نمونه

1. Jessica settled into the plush violet velveteen of the seat to enter into the world of Betty Hutton and Eddie Bracken.
[ترجمه ترگمان]جسیکا در مخمل بنفش روی صندلی می نشست تا به جهان بتی هاتن و ادی برکن وارد شود
[ترجمه گوگل]جسیکا به دامن بنفش پشمالو صندلی وارد شد تا وارد دنیای بتی هاتون و ادی برکین شود

2. Helen bought her love seat, a sky blue velveteen fold-out, and also her bridge table.
[ترجمه ترگمان]هلن صندلی عاشقانه خود را که یک ستاره آبی آسمانی بود و میز پل را نیز خریده بود خرید
[ترجمه گوگل]هلن صندلی عاشقانه خود را، صندلی راحتی آبی رنگ و همچنین میز پل آن را خریداری کرد

3. It was dark, heavily curtained in black velveteen, with a mustiness in the air.
[ترجمه ترگمان]پرده سیاه و ضخیمی از مخمل سیاه در هوا بود
[ترجمه گوگل]این تاریک بود، به شدت در مدفن سیاه پوشانده شده بود، و در هوا خلط شده بود

4. He just slept all day with the velveteen rabbit instead.
[ترجمه ترگمان]در عوض تمام روز را با پارچه مخمل خوابیده بود
[ترجمه گوگل]او فقط در تمام روز با خرگوش خرگوش خوابیده بود

5. To know the antibacterial efficacy of the antibacterial velveteen and to evaluate its antibacterial properties.
[ترجمه ترگمان]برای شناخت اثر ضد باکتری of ضدباکتریایی و ارزیابی خواص آنتی باکتریایی آن
[ترجمه گوگل]برای دانستن اثر ضد باکتریایی ویواکتین باکتریایی و ارزیابی خواص آنتی باکتریال آن

6. Common velvet with velveteen and corduroy.
[ترجمه ترگمان]مخمل مخمل و مخمل کبریتی
[ترجمه گوگل]مخمل معمولی با پیراهنی و مخملی

7. Needle or Velvet Board: necessary for pressing velvet, velveteen, and napped and fur fabrics.
[ترجمه ترگمان]جای سوزن و مخمل … برای پرده های مخملی و مخمل و پارچه پشمی هم لازم است
[ترجمه گوگل]سوزن یا مخملی لازم برای فشار دادن مخمل، پارچه ابریشمی، و پارچه های پوشیده و خز

8. Main all kinds of velveteen, is the industry's leading enterprises velveteen.
[ترجمه ترگمان]مهم ترین انواع of، شرکت های پیشرو در صنعت هستند
[ترجمه گوگل]اصلی انواع صنایع دستی، صنایع پیشرو صنعت است

9. Fabrics made with velveteen, karyotyp skin pass of glossy wear resistance.
[ترجمه ترگمان]fabrics با velveteen و karyotyp از پوست براق و پر زرق و برق به رنگ براق درآمده است
[ترجمه گوگل]پارچه های ساخته شده با دامن، پوست کریوتایپ عبور از مقاومت سایشی براق

10. He was naked to the hips, his velveteen Breeches slipping down over his slender loins.
[ترجمه ترگمان]او لخت و برهنه روی کمر خم شده بود و velveteen روی کمر باریکش لیز می خورد
[ترجمه گوگل]او به باسن ها برهنه بود، شلوار مخملی خود را از زیر لایه های باریک خود برداشت

11. My teeth feel like they're covered with velveteen.
[ترجمه ترگمان]دندان هایم دوباره از پارچه مخمل پوشیده شده اند
[ترجمه گوگل]دندان های من احساس می کنند که با لباس های پوشیده شده اند

12. One Christmas morning, a beautiful velveteen rabbit was put in a little boy's stocking.
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح کریسمس یک مخمل زیبا در دست داشت
[ترجمه گوگل]یک صبح کریسمس یک خرگوش خرگوش زیبا در یک جوراب کوچک پسر قرار گرفت

13. The cover of the rongbo fabric mainly velveteen.
[ترجمه ترگمان]پوشش بافت rongbo عمدتا velveteen است
[ترجمه گوگل]پوشش پارچه رونبو عمدتا پارچه ابریشمی است

14. The Black Velveteen is made with Guinness Irish Stout and Hard Apple Cider.
[ترجمه ترگمان]The سیاه با Guinness، Stout ایرلندی و \"سیب Hard سیب\" ساخته شده است
[ترجمه گوگل]Velveteen سیاه ساخته شده است با ساندویچ الاغ قومی ایرلندی و سخت اپل


کلمات دیگر: