1- از افشا یا اقرار خودداری کردن، بروز ندادن، در خود نگهداشتن، 2- بخشی از چیزی را نگهداشتن یا ندادن
keep back
1- از افشا یا اقرار خودداری کردن، بروز ندادن، در خود نگهداشتن، 2- بخشی از چیزی را نگهداشتن یا ندادن
انگلیسی به فارسی
فاصله را حفظ کردن
عقب بایست
انگلیسی به انگلیسی
• stop; restrain; hide, conceal
مترادف و متضاد
Maintain a safe distance
جملات نمونه
1. Keep back! The firecrackers are exploding.
[ترجمه ترگمان]! برو عقب ترقه منفجر میشه
[ترجمه گوگل]عقب بایست! حشره کش ها منفجر می شوند
[ترجمه گوگل]عقب بایست! حشره کش ها منفجر می شوند
2. Roughly chop the vegetables, and keep back a little to chop finely and serve as a garnish.
[ترجمه ترگمان]معمولا گیاهان را تکه تکه می کنند و کمی عقب می مانند تا finely را از هم جدا کنند و به عنوان چاشنی آماده کنند
[ترجمه گوگل]تقریبا سبزیجات را ریز ریز کنید و کمی کمی به ریز ریز ریز کنید و به عنوان یک گلدان خدمت کنید
[ترجمه گوگل]تقریبا سبزیجات را ریز ریز کنید و کمی کمی به ریز ریز ریز کنید و به عنوان یک گلدان خدمت کنید
3. A slow learner can keep back the whole class.
[ترجمه ترگمان]یادگیرنده کند می تواند کل کلاس را عقب نگه دارد
[ترجمه گوگل]یادگیرنده آهسته می تواند کل کلاس را حفظ کند
[ترجمه گوگل]یادگیرنده آهسته می تواند کل کلاس را حفظ کند
4. She was unable to keep back her tears, and wept freely.
[ترجمه ترگمان]او قادر نبود اشک هایش را عقب نگه دارد و آزادانه می گریست
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست اشک هایش را حفظ کند و به صورت آزادانه گریه کرد
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست اشک هایش را حفظ کند و به صورت آزادانه گریه کرد
5. Barriers were built to keep back the flood water.
[ترجمه ترگمان]موانع برای عقب نگه داشتن آب سیل ساخته شدند
[ترجمه گوگل]موانع برای جلوگیری از سیل آب ساخته شد
[ترجمه گوگل]موانع برای جلوگیری از سیل آب ساخته شد
6. The angry crowds would not keep back the barrier.
[ترجمه ترگمان]جمعیت خشمگین مانع جلو رفتن مانع نمی شد
[ترجمه گوگل]جمعیت عصبانی این مانع را حفظ نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]جمعیت عصبانی این مانع را حفظ نخواهد کرد
7. She was struggling to keep back the tears .
[ترجمه ترگمان]سعی می کرد اشک هایش را عقب نگه دارد
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا اشک های خود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا اشک های خود را حفظ کند
8. He can't keep back his anger any longer.
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند بیش از این خشمش را عقب نگه دارد
[ترجمه گوگل]او دیگر نمیتواند خشم خود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]او دیگر نمیتواند خشم خود را حفظ کند
9. Keep back! The car is coming.
[ترجمه ترگمان]! برو عقب ماشین داره میاد
[ترجمه گوگل]عقب بایست! ماشین در حال آمدن است
[ترجمه گوگل]عقب بایست! ماشین در حال آمدن است
10. They keep back 30 % of their wages for a special fund.
[ترجمه ترگمان]آن ها ۳۰ درصد از حقوق خود را برای یک صندوق ویژه نگه می دارند
[ترجمه گوگل]آنها 30 درصد از دستمزد خود را برای یک صندوق ویژه نگه می دارند
[ترجمه گوگل]آنها 30 درصد از دستمزد خود را برای یک صندوق ویژه نگه می دارند
11. Keep back! The building could collapse at any moment.
[ترجمه ترگمان]! برو عقب ساختمان هر لحظه ممکن بود از بین برود
[ترجمه گوگل]عقب بایست! ساختمان ممکن است در هر لحظه سقوط کند
[ترجمه گوگل]عقب بایست! ساختمان ممکن است در هر لحظه سقوط کند
12. We must keep back a reserve of food.
[ترجمه ترگمان]ما باید ذخیره غذا رو عقب نگه داریم
[ترجمه گوگل]ما باید یک منبع غذایی را حفظ کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید یک منبع غذایی را حفظ کنیم
13. The stockholders agreed to let their company keep back a part of its profits for reserve funds.
[ترجمه ترگمان]سهامداران موافقت کردند که به شرکت اجازه دهند بخشی از سود خود را برای صندوق های ذخیره نگه دارند
[ترجمه گوگل]سهامداران توافق کردند که شرکت خود را بخشی از سود خود را به صندوق های ذخیره بازگردانند
[ترجمه گوگل]سهامداران توافق کردند که شرکت خود را بخشی از سود خود را به صندوق های ذخیره بازگردانند
14. Keep back from the edge of the platform.
[ترجمه ترگمان]از لبه سکو فاصله بگیر
[ترجمه گوگل]از لبه پلت فرم به عقب برگرد
[ترجمه گوگل]از لبه پلت فرم به عقب برگرد
پیشنهاد کاربران
جلو نیا
عقب ایستادن، فاصله ایمنی را حفظ کرن،
پنهان کردن چیزی از کسی
پنهان کردن ؛ نگه داشتن ؛ عقب وایستادن , عقب نگه داشتن
# She was unable to keep back her tears
# I suspect she's keeping something back
# She kept back some of the money
# " Keep back! " he shouted, " Don't come any closer! "
# Barriers were built to keep back the flood water
# She was unable to keep back her tears
# I suspect she's keeping something back
# She kept back some of the money
# " Keep back! " he shouted, " Don't come any closer! "
# Barriers were built to keep back the flood water
کلمات دیگر: